علمی - پژوهشی
حمیدرضا مومنی؛ حوری سپهری؛ مهری یوسفی؛ نجمه اسکندری
چکیده
هدف: این پژوهش با این هدف انجام شد تا مشخص نماید که آیا سیلیمارین قادر است اثرات مخرب آلومینیوم را بر روی قابلیت حیات، قابلیت تحرک و پتانسیل غشای میتوکندری اسپرم قوچ مهار کند. مواد روشها: اسپرمهای اپیدیدیمی قوچ فراهانی به پنج گروه 1- اسپرمهای لحظه صفر، 2- اسپرمهای لحظه 180 دقیقه (کنترل)، 3- اسپرمهای تیمار شده با آلومینیوم ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با این هدف انجام شد تا مشخص نماید که آیا سیلیمارین قادر است اثرات مخرب آلومینیوم را بر روی قابلیت حیات، قابلیت تحرک و پتانسیل غشای میتوکندری اسپرم قوچ مهار کند. مواد روشها: اسپرمهای اپیدیدیمی قوچ فراهانی به پنج گروه 1- اسپرمهای لحظه صفر، 2- اسپرمهای لحظه 180 دقیقه (کنترل)، 3- اسپرمهای تیمار شده با آلومینیوم کلراید (0.5 mM) بهمدت180 دقیقه 4- اسپرمهای تیمار توام آلومینیوم کلراید (0.5 mM) + سیلیمارین (0.5 µM) بهمدت 180 دقیقه و 5- اسپرمهای تیمار شده با سیلیمارین بهمدت 180 دقیقه تقسیم شدند. برای بررسی قابلیت حیات و پتانسیل غشای میتوکندری بهترتیب از سنجش MTT [3 – (4,5- dimethyl thiazol-2-yl)-2,5-diphenyl tetrazolium bromide] و رنگ آمیزی رودامین 123 استفاده شد در حالیکه قابلیت تحرک بر اساس دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی انجام گرفت. دادهها با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.نتایج: تیمار اسپرمها با آلومینیومکلراید 5/0 میلیمولار بهمدت 180 دقیقه درصد قابلیت حیات، حرکت پیشرونده اسپرمها و پتانسیل طبیعی غشای میتوکندری را در مقایسه با گروه کنترل بهطور معنیداری کاهش داد. همچنین این آلاینده بهطور معنیداری موجب افزایش حرکات درجا و ساکن اسپرمها نسبت به گروه کنترل شد. در گروه سیلیمارین+آلومینیوم، سیلیمارین بهطور معنیداری توانست اثرات سمی آلومینیوم کلراید را بر این پارامترهای اسپرمی (به استثنای حرکات درجا) در مقایسه با گروه آلومینیوم مهار کند.نتیجهگیری: آلومینیوم کلراید اثر سمی بر قابلیت حیات، قابلیت تحرک و پتانسیل غشای میتوکندری اسپرم قوچ دارد و سیلیمارین توانست اثرات مخرب آلومینیوم کلراید را بر روی پارامترهای مذکور جبران نماید.
علمی - پژوهشی
معصومه اکبری-کلیشمی؛ شهره زارع کاریزی؛ مرتضی کریمی پور
چکیده
هدف: در مطالعه حاضر میزان بیان ژنهای مذکور در 30 بیمار مبتلا به سرطان سلولهای غیرکوچک ریه بررسی گردیده است.مواد و روش-ها: استخراج RNA از بافت توموری و بافت مجاور 30 بیمار مبتلا به سرطان سلولهای غیرکوچک ریه انجام شد. پس از سنتزcDNA ، با روشReal time-PCR بیان ژنهایBeclin1 و LC3 ارزیابی گردید. همچنین میزان بیان این ژنها با یافتههای ...
بیشتر
هدف: در مطالعه حاضر میزان بیان ژنهای مذکور در 30 بیمار مبتلا به سرطان سلولهای غیرکوچک ریه بررسی گردیده است.مواد و روش-ها: استخراج RNA از بافت توموری و بافت مجاور 30 بیمار مبتلا به سرطان سلولهای غیرکوچک ریه انجام شد. پس از سنتزcDNA ، با روشReal time-PCR بیان ژنهایBeclin1 و LC3 ارزیابی گردید. همچنین میزان بیان این ژنها با یافتههای بالینی و پاتولوژی بیماران مقایسه شد.نتایج: در مطالعه حاضر میزان بیان دو ژنBeclin1 (p <0.0001) و LC3 (p <0.0001) افزایش قابل توجهی داشت. همچنین ارتباط معنیداری بین افزایش بیانLC3 بانوع زیرگروه بافتی مشاهده شد (p=0.0171).نتیجهگیری: افزایش بیان دو ژن Beclin-1و LC3 ممکن است باعث افزایش فرآیند اتوفاژی شود و افزایش فرآیند اتوفاژی میتواند باعث توسعهی تومورزایی گردد که تایید این نتیجه نیاز به تحقیقات بیشتر دارد.
علمی - پژوهشی
حسن مروتی؛ لیلا عینی؛ مسعود ادیبمرادی؛ حجت عنبرا
چکیده
هدف: در تحقیق حاضر، تاثیر بافت شناسی تجویز کافئین در دوران بارداری بر روی شبکیه چشم و بیانژن PAX6 در نوزادان موش بزرگآزمایشگاهی مورد ارزیابی قرار گرفت.مواد و روشها: تعداد 24 سر موشبزرگ آزمایشگاهی باردار به سه گروه مساوی تقسیم شدند. گروه کنترل سرم فیزیولوژی و دو گروه دیگر کافئین را با دوزهای 50 و 100 میلیگرم بر کیلوگرم ...
بیشتر
هدف: در تحقیق حاضر، تاثیر بافت شناسی تجویز کافئین در دوران بارداری بر روی شبکیه چشم و بیانژن PAX6 در نوزادان موش بزرگآزمایشگاهی مورد ارزیابی قرار گرفت.مواد و روشها: تعداد 24 سر موشبزرگ آزمایشگاهی باردار به سه گروه مساوی تقسیم شدند. گروه کنترل سرم فیزیولوژی و دو گروه دیگر کافئین را با دوزهای 50 و 100 میلیگرم بر کیلوگرم بهصورت داخلصفاقی از روز نهم تا بیستم آبستنی دریافت نمودند. نوزادان متولد شده در روزهای اول و پنجم آسانکشی و ناحیه سر آنها جداسازی و داخل فیکساتیو ثابــت شد. همچنین نوزادان از نظر ناهنجاریهای ظاهری نیز بررسی شدند. ارزیابیهای هیستولوژی و مورفومتری شبکیه، تغییرات فلورسنت بافت چشم و بیان ژن PAX6 با روش رونویسی معکوس واکنش زنجیرهای پلیمراز (Real-time PCR) بررسی شد. نتایج: نتایج نشان داد که دریافت کافئین مادری بر شبکیه چشم نوزادان متولد شده با تغییرات آتروفیک همراه بوده و موجب کاهش معنیدار (05/0>p) در تراکم سلولهای لایه گانگلیونی، ضخامت شبکیه و ضخامت لایه شبکه داخلی شد. همچنین کافئین باعث تغییرات رفتاری در مادران و فلوروسنت بافتی شده و باعث افزایش معنیدار (05/0>p) الگوی بیانژن PAX6 در گروههای دریافتکننده کافئین شد. نتیجهگیری: دریافت کافئین در دوره بارداری تغییرات مشخص هیستولوژی و مورفومتری را در ارگانوژنز و اختلال بیان PAX6 در تنظیم تکوین چشم را سبب میشود.
آزاده جعفرزاده؛ خسرو حسینی پژوه؛ مهران کیانی راد
چکیده
هدف: هدف این مطالعه بررسی اتصال و رشد سلولهای غضروفی گاو بر روی داربست نانوالیاف فیبروئین ابریشم و کیتوزان طراحی و ساخته شده توسط مولفین جهت استفاده در مهندسی بافت غضروف مفصلی بود.مواد و روشها: سلولهای کندروسیت جداشده از غضروف 3 گوساله به داربست مذکور منتقل شده و برای 30 روز کشت داده شدند. چسبنگی و میزان رشد سلولها با تصویر ...
بیشتر
هدف: هدف این مطالعه بررسی اتصال و رشد سلولهای غضروفی گاو بر روی داربست نانوالیاف فیبروئین ابریشم و کیتوزان طراحی و ساخته شده توسط مولفین جهت استفاده در مهندسی بافت غضروف مفصلی بود.مواد و روشها: سلولهای کندروسیت جداشده از غضروف 3 گوساله به داربست مذکور منتقل شده و برای 30 روز کشت داده شدند. چسبنگی و میزان رشد سلولها با تصویر برداری میکروسکوپ الکترونی و روشهای رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین و DAPI ارزیابی و غضروف زایی با رنگآمیزی تری کروم ماسون جهت ارزیابی تولید کلاژن و رنگآمیزی سافرانین اُ جهت ارزیابی تولید پروتئوگلیگانها و تعیین مقدار گلیکوزآمینوگلیکان سولفاته توسط دی متیل متیلن بلو بررسی شد.نتایج: نتایج نشان دادند که سلولهای کندروسیت بهخوبی بر روی داربست متصل شده و تکثیر یافته بودند. تعداد سلولهای کشت داده شده پس از یک ماه 4 تا 5 برابر شده بودند. همچنین برسی تولید کلاژن، پروتئوگلیکان وگلیکوزآمینوگلیکان نشان داد که بافت غضروفی بهخوبی برروی داربست تشکیل شده بود. نتیجهگیری: داربست نانوالیاف کیتوزان/ فیبروئین ابریشم میتواند بهعنوان کاندید مناسبی برای داربستهای مهندسی بافت باشد، هم بهلحاظ ایجاد دمینهایی برای اتصال سلولی بهخاطر ماهیت پروتئینی (فیبروئین ابریشم) و پلی ساکاریدی (کیتوزان) آن و هم به لحاظ قطر نانوالیاف که نزدیک به قطر پروتئینهای ماتریکس خارج سلولی بافت است.
شیوا زمانی؛ فهیمه باغبانی آرانی؛ سیدعطا اله سادات شاندیز
چکیده
هدف: در تحقیق حاضر، به مطالعه اثرات ضد متاستاتیک و کشندگی نانو ذرات اکسید سریم در دو ردهی سلولی سرطان پستان MCF-7 و T47D پرداخته شده است.مواد و روشها: ردههای سلولی سرطان پستان MCF-7، T47D و سلول نرمال HEK293 تحت تیمار با غلظتهای 5/6 میلیگرم، 65 و 650 میکروگرم، 65 و 650 نانوگرم، نانو ذرات اکسید سریم قرار گرفتند و آنالیز MTT برای بررسی سمیت ...
بیشتر
هدف: در تحقیق حاضر، به مطالعه اثرات ضد متاستاتیک و کشندگی نانو ذرات اکسید سریم در دو ردهی سلولی سرطان پستان MCF-7 و T47D پرداخته شده است.مواد و روشها: ردههای سلولی سرطان پستان MCF-7، T47D و سلول نرمال HEK293 تحت تیمار با غلظتهای 5/6 میلیگرم، 65 و 650 میکروگرم، 65 و 650 نانوگرم، نانو ذرات اکسید سریم قرار گرفتند و آنالیز MTT برای بررسی سمیت نانو ذرات انجام شد. سپس میزان بیان ژنهای NM23 و KAI-1 با روش Real time PCR اندازهگیری شد.نتایج: غلظت 650 میکروگرم و 5/6 میلیگرم از CNP بهترتیب باعث مرگ تقریبا 60 درصد از سلولهای MCF-7 و T47D شد. همچنین در تیمار سلولهای نرمال با غلظت 5/6 میلیگرم CNP کاهش بقای 25درصدی مشاهده شد. نتایج آنالیز بیان ژن نیز نشان داد دو ژن سرکوبگر توموری NM23 و KAI-1 تحت اثر CNP دچار افزایش بیان نمیشوند.نتیجهگیری: بر طبق نتایج این تحقیق، نانو ذرات اکسیدسریم دارای اثر سمیت بر سلولهای سرطان پستان می باشد. هر چند این تاثیر بسته به دوز و نوع رده سلولی متغیر می باشد. از طرفی بررسی بیان ژنهای ضد متاستازیی نشان داد که این نانوذره قادر به افزایش بیان این ژنها نیست و بنابراین در کنترل تهاجم سلولی بی تاثیر است و احتمالا اثر ضد سرطانی خود را از طریق القا مرگ سلولی اعمال میکند.
اسماعیل زنگویی؛ عیدی بازگیر؛ جلال غلامنژاد؛ مصطفی درویشنیا
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه بررسی تاثیر عصاره پوست سبزگردو بر روی کاهش علایم بیماری کپک آبی سیب، تغییرات میزان فعالیت آنزیمهای دفاعی شامل پراکسیداز و کاتالاز و همچنین تغییرات میزان بیان ژن این دو آنزیم در میوه سیب بود.مواد و روشها: در این پژوهش ابتدا از پوست سبزگردو عصارهگیری شد، سپس این عصارههای گیاهی جهت کنترل بیماری کپک آبی سیب ...
بیشتر
هدف: هدف از این مطالعه بررسی تاثیر عصاره پوست سبزگردو بر روی کاهش علایم بیماری کپک آبی سیب، تغییرات میزان فعالیت آنزیمهای دفاعی شامل پراکسیداز و کاتالاز و همچنین تغییرات میزان بیان ژن این دو آنزیم در میوه سیب بود.مواد و روشها: در این پژوهش ابتدا از پوست سبزگردو عصارهگیری شد، سپس این عصارههای گیاهی جهت کنترل بیماری کپک آبی سیب با عامل Penicillium expansum، در آزمایشگاه و در انبار 4 درجه سانتیگراد استفاده شدند. تاثیر عصاره آبی پوست سبز گردو بر میزان فعالیت و همچنین بیان ژنهای دو آنزیم پراکسیداز و کاتالاز در میوه سیب، نیزمورد ارزیابی قرار گرفت.نتایج:بر اساس نتایج، در مورد آزمون اختلاط عصاره با محیط کشت و نیز عصارههای آبی و متانولی پوست سبز گردو در غلظت 1000×6 با میزان 41/86 و 84/75 درصد ممانعت از رشد قارچ بیمارگر بهترتیب، نسبت به شاهد، بهترینکنترلکنندگی را نشان داد. در آزمون انبار 4 درجه سانتیگراد سطح لکه ایجاد شده در تیمار عصارههای آبی و متانولی با غلظت 1000×6 بهمیزان 50/94 و 69/81 درصد، بهترتیب، نسبت به تیمار شاهد کاهش یافت. فعالیت آنزیمهای پراکسیداز و کاتالاز در روز نهم به بیشترین مقدار خود در بین روزهای نمونهبرداری رسید. بررسی بیان ژنهای پراکسیداز و کاتالاز بهروش Real-time PCR نشان داد که بهترتیب 60/227 و 08/314 برابر میزان بیان دو ژن و در تیمار عصاره پوست گردو بههمراه بیمارگر، نسبتبهشاهد و در روز نهم،افزایش نشان داد.نتیجهگیری: با توجه به نتایج این تحقیق مشخص شد که عصاره پوست سبز گردو علاوه بر اثر مستقیم قارچکشی قادر به القا بیان ژنهای دفاعی و بهدنبال آن افزایش فعالیت آنزیمهای دفاعی در میوه سیب است.
علمی - پژوهشی
زهره جهانگیری زاده؛ حسین غفوری؛ رضاحسن ساجدی
چکیده
هدف: نقش چپرونی پروتئین Hsp70 از ماهی Rutilus frisii kutum در غیرفعال سازی حرارتی لوسیفراز در سلول باکتری E. coli کوترنسفرم شده حامل ژنهای لوسیفراز و چپرون مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روشها: انتقال همزمان دو وکتور بیانی حاوی ژنهای Hsp70 و لوسیفراز به سلولهای باکتری E. coli انجام شد. سپس بیان سلولهای کوترنسفرم شده تحت شرایط بهینه انجام پذیرفت. ...
بیشتر
هدف: نقش چپرونی پروتئین Hsp70 از ماهی Rutilus frisii kutum در غیرفعال سازی حرارتی لوسیفراز در سلول باکتری E. coli کوترنسفرم شده حامل ژنهای لوسیفراز و چپرون مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روشها: انتقال همزمان دو وکتور بیانی حاوی ژنهای Hsp70 و لوسیفراز به سلولهای باکتری E. coli انجام شد. سپس بیان سلولهای کوترنسفرم شده تحت شرایط بهینه انجام پذیرفت. بعد از افزودن تتراسایکلین، نمونههای باکتری در دماهای 40، 42، 44، 46، 48 و 50 درجه سانتیگراد در طی زمان 60 دقیقه انکوبه شدند و در نهایت فعالیت لوسیفراز نمونهها اندازه گیری شد.نتایج: در دماهای 40 و 42 درجه سانتیگراد با گذشت زمان 30 دقیقه، فعالیت لوسیفرازی در نمونههای کنترل تقریبا به صفر میرسد، در صورتیکه در نمونههای کوترنسفرم بهترتیب حدود 72 درصد و 60 درصد فعالیت لوسیفرازی نسبت به نمونههای کنترل (قبل از تیمار حرارتی) حفظ شد و حتی پس از60 دقیقه نیز تا 36 درصد و 22 درصد فعالیت همچنان باقی ماند. همچنین در استرس دماهای 44 و46 درجه سانتیگراد، اختلاف قابل ملاحظهای بین فعالیت لوسیفرازی نمونه کوترنسفرم و کنترل در زمانهای اولیه پس از اعمال استرس مشاهده شد. در صورتیکه در دماهای 48 و 50 درجه سانتیگراد فعالیت لوسیفرازی نمونه کوترنسفرم نسبت به نمونه کنترل حتی در زمانهای اولیه استرس اندک بود.نتیجه گیری: تجمع حرارتی لوسیفراز به عنوان یک پروتئین گزارشگر مهم، در دماهای بالا با توجه به فعالیت چپرون Hsp70 در سلول باکتری مهار شود که این امر میتواند در صنایع غذایی، داروسازی و تهیهی کیتهای تشخیص سرطان کاربردهای فراوانی داشته باشد.
علمی - پژوهشی
لیلا وفادارقاسمی؛ مرتضی بهنام رسولی؛ مریم مقدم متین؛ ناصر مهدوی شهری
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تیمار موشهای صحرایی هیپرگلیسمیک با بنفوتیامین بر میزان مانایی سلولهای بنیادی مشتق از بافت چربی بر روی داربستهای سلولزدایی شده عصب سیاتیک بوده است.مواد و روشها: بعد از القای هیپرگلیسمی (STZ) و تیمار 4 و 8 هفتهای با بنفوتیامین از یکسوم میانی عصب سیاتیک، بهروش ساندل، داربستهای سلولزدایی ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تیمار موشهای صحرایی هیپرگلیسمیک با بنفوتیامین بر میزان مانایی سلولهای بنیادی مشتق از بافت چربی بر روی داربستهای سلولزدایی شده عصب سیاتیک بوده است.مواد و روشها: بعد از القای هیپرگلیسمی (STZ) و تیمار 4 و 8 هفتهای با بنفوتیامین از یکسوم میانی عصب سیاتیک، بهروش ساندل، داربستهای سلولزدایی شده تهیه شد. بهموازات آن، از بافت چربی سلولهای بنیادی استخراج، تکثیر و سپس در مرحله پاساژ 4 بر روی داربستها پیوند زده شدند. در روز هشتم پس از پیوند، ماتایی سلولها در محیط کشت توسط تست MTT و همچنین میزان چسبندگی سلولها بر روی داربست توسط میکروسکوپ الکترونی نگاره (SEM) مورد ارزیابی قرار گرفتند.نتایج: در مقایسه با گروه سالم، میزان مانایی سلولها در محیط کشت محتوی داربستهای متعلق به موشهای صحرایی هیپرگلیسمیک تیمار نشده بهطور معنیداری کاهش یافت ولی بین گروه تیمارشده با بنفوتیامین و گروه سالم تفاوت معنیداری دیده نشد. بررسی SEM داربستها چسبندگی سلولها بر روی داربست را تایید کرد.نتیجهگیری: هیپرگلیسمی احتمالا از طریق افزایش گلیکوزیلاسیون و تولید AGEs موجب کاهش اثرات القایی پروتئینهای ECM بر میزان مانایی و همچنین چسبندگی سلولها به داربست سلولزدایی شده میشود. چنین بهنظر میرسد که تیمار موشهای صحرایی هیپرگلیسمیک با بنفوتیامین با ممانعت از تغییرات متابولیک پیشرفته در پروتئینهای ECM از تغییرات ساختاری ECM جلوگیری میکند.