نوع مقاله : علمی - پژوهشی
نویسندگان
1 دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، دانشکده علوم پایه، گروه زیست شناسی، همدان، ایران
2 دانشگاه بوعلی سینا، دانشکده علوم پایه، گروه زیست شناسی، همدان، ایران
چکیده
هدف: در مطالعه حاضر، اثرات محافظتی عصاره هیدرو اتانولیTragopogon graminifolius extract (THE) ، در یک مدل آزمایشگاهی مسمویت CCL4 مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: سه گروه (هر گروه 6 سر) موش صحرایی نژاد ویستار با مخلوطی حاوی 2 میلیلیتر بر کیلوگرم وزن بدن از روغن زیتون استریلیزه و CCL4 با نسبت 1:1، بههمراه به ترتیب 200،400 و 800 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن از THE مورد تیمار قرار گرفتند. گروه شاهد مخلوطی حاوی 2 میلیلیتر بر کیلوگرم روغن زیتون CCL4 با نسبت 1:1 دریافت کردند. گروه شم 2 میلی لیتر بر کیلو گرم روغن زیتون دریافت نمودند. گروه کنترل 5/0 میلی لیتر سرم سالین نرمال بهصورت درون صفاقی دریافت نمودند. بعد از 96 ساعت، بررسی پاتولوژی بافت کبد و پارامترهای بیوشیمیایی سرمی (نظیر ALTو AST و ALP ) در بین گروههای مورد تیمار بامخلوط CCL4 و دوزهای مختلف THE در مقایسه با کنترل انجام شد.
نتایج: نتایج نشان داد دریافت CCL4 موجب نکروز و التهاب حاد در کبد موشها میشود. تیمار با THE منجر به یک کاهش وابسته به دوز معنیدار (05/0p<) در تمامی پارامترهای بیوشیمیایی و هیستولوژیکی بافت کبد مورد بررسی قرار گرفت.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان میدهد که عصاره Tragopogon graminifoliu L. حاوی ترکیبات شیمیایی محافظت کننده ای نظیر آنتی اکسیدانها و فلاونوئیدها است که قادرند با مکانیسمهایی نظیر مقابله با استرس اکسیداتیو، کبد را در برابر آسیبهای کبدی ناشی از مسمومیت با تتراکلرید کربن محافظت کنند.
تازه های تحقیق
-
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Hepatoprotective effect of hydroethanolic extract of Tragopogongraminifolius in rats induced withCCl4
نویسندگان [English]
- L Nedaii 1
- N Mirazi 2
چکیده [English]
Aim: In present study the hepato-protective effects of Tragopogon graminifolius hydro-ethanolic extract (THE) was investigated in an experimental CCl4- induced hepatotoxicity model.
Material and methods: Six groups (n =6) of male Wistar rats were treated with mixture of 2ml/kg BW of sterilized olive oil and CCl4 (1:1), along with 200, 400 and 800 mg/kg BW of THE, respectively. Toxicant group received sterilized olive oil 2ml/kg and CCl4 (1:1) mixture. After 96 hours, liver tissue pathological and serum biochemical parameters (ALT, AST and ALP) studies were done in CCL4+THE different dosages treated groups in comparison with control.
Results: Results showed that receiving CCL4 caused acute inflammation and necrosis in rat liver. THE treated groups significantly showed reduction in all of liver tissue biochemical and histological parameters (p<0.05).
Conclusion: It is concluded that T. graminifolius extract has protective chemical compounds such as antioxidants and flavonoids which are able to protect the liver from damages against CCl4 poisoning by oxidative stresses confrontation.
کلیدواژهها [English]
- Hepatotoxicity
- CCl4
- Tragopogon graminifolius
- Rat
مقدمه
مسمومیت کبدی یکی از مشکلات رایج پزشکی در سراسر دنیا است. نقش کبد بهعنوان اندامی مرکزی در متابولیسم بسیاری از داروها و مواد شیمیایی، آن را مستعد بسیاری از مسمومیتها میسازد(1). بر اساس منابع موجود، سمیت کبدی با مکانیسمهای متنوعی بهوقوع میپیوند. یکی از مکانیسمهای عمده مرتبط با سمیت کبدی شامل تشکیل رادیکالهای آزاد و ایجاد استرس اکسیداتیودر کبد است (2). در حال حاضر مشخص شده است که رادیکالهای آزاد و استرس اکسیداتیو دار نقش مهمی در سمیت کبدی و همچنین برخی دیگر از بیماریهای کبدی است. گونههای رادیکال آزاد قادر به برهم کنش با ماکرومولکول های سلولی نظیر؛ لیپیدها، پروتئین ها و نوکلئیک اسیدها هستند که در نهایت می تواند منجر به اکسیداسیون لیپیدهای غشای سلولی شده و آسیب سلولی را ناشی شود. مدلهای تجربی زیادی برای مطالعه مکانیسمهای سمیتکبدی و بررسی اثرات درمانی احتمالی ترکیبات مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. آسیب کبدی ناشی از تتراکلرید کربن (CCL4)، معمولترین مدل درون تن ( in vivo) است که دهههای متمادی بهطور گسترده برای مکانیسم آسیب سلولی ناشی از رادیکالهای آزاد در سلولهای کبدی مورد استفاده محققان قرار گرفته است (3و4). سیروز القاشده در موشهای صحرایی تشابه زیادی با نوع انسانی دارد (5). CCL4 یک مایع فرار است که بهواسطه کلریناسیون متان، اتان، پروپان یا پروپن تشکیل میشود. اعتقاد بر این است که قسمتی از سمیت کبدی ناشی از CCL4 از برهمکنشهای ناشی از متابولیسم CCL4 منشا میگیرد. در این فرآیند، CCL4 متحمل یک واکنش دهالوژناسیون احیایی بهواسطه مونواکسیژنازهای شبکه آندوپلاسمی سلولهای کبدی میشود. این واکنش CCL4 بهوسیله آنزیمهای سیتوکروم P450 به رادیکال تری کلرومتیل ( CCl3) کاتالیزه میشود (6-8). این رادیکال ممکن است با اکسیژن واکنش داده و تشکیل رادیکال تری کلرو متیل پروکسی دهد (CCl3·O2) (9). تشکیل این رادیکالها و شاید دیگر حد واسطهای رادیکالی که ممکن است در واکنش با اکسیژن در درون سلولها صورت گیرد. در فرآیند پراکسیداسیون لیپیدهای غشایی سلول دخالت میکنند. این فرآیند سرانجام منجر به ایجاد استرس اکسیداتیو میشود که بهنظر میرسد دارای نقش مهمی در آسیبزایی و پاتوژنز آسیب کبدی است (10). آسیب کبدی ناشی از CCL4 منجر به افزایش مارکرهای بیوشیمیایی آسیب کبدی در سرم نظیر؛ گلوتامات اگزالواستات ترانس آمینازسرمی (SGOT)، گلوتامات پیراوت ترانس آمیناز سرمی (SGPT)، آلکالین فسفاتاز (ALP) و بیلی روبین تام سرمی (TB) میشود (13-11).
عصارههای تهیه شده از گیاهان دارویی قرنها برای درمان بیماریهای مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. بسیاری از گیاهان دارویی بهمنظور کشف ترکیبات گیاهی موثر برای مقابلهبا آسیبهای کبدی ناشی از مسمومیت کبدی، مورد بررسی قرار گرفته است (14). در حقیقت، اعتقاد بر این است که بسیاری از ترکیبات گیاهی جدا شده ازاین گیاهان، قادر به تخفیف شرایط اکسیداتیو سلولی است و بنابراین، در درمان و جلوگیری از آسیب کبدی می تواند موثر باشد.
شنگ گیاهی با نام علمی Tragopogon graminifolius L.، یک گیاه دارویی است که استفاده از آن برای درمان بیماریهای معدی- رودهای و همچنین بیماریهای کبدی در غرب ایران مرسوم است. روغنهای ضروری و عصاره اتانولی تراگوپوگون گرامینی فولیوس متشکل از ترکیباتی با فعالیت آنتی اکسیدانتی و میکروب کشی است (15). بنابراین در مطالعه حاضر، اثرات عصاره هیدرواتانولی T. graminifolius Extract(THE) در مدل سمیت کبدی القا شده ناشی از CCL4 در موشهای صحرایی نر بالغ مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها
حیوانات: موشهای صحرایی نر بالغ (8 هفته ای)، با وزن تقریبی 220 تا 250 گرم، از موسسه انستیتو پاستور ایران (تهران، ایران) تهیه شد و در شرایط بهداشتی معمولی، نور 12 ساعت تاریکی و 12 ساعت روشنایی، دما و رطوبت مناسب بهمنظور تطبیق با شرایط حیوان خانه بهمدت دو هفته نگهداری شد. تمامی حیوانات دارای دسترسی آزاد به غذا و آب بودند. پروتکل این تحقیق بر اساس قوانین بین المللی در مورد حیوانات آزمایشگاهی و همچنین کمیته اخلاق کار با حیوانات آزمایشگاهی دانشگاه بوعلی سینا همدان انجام گردید.
طراحی مطالعه: در مطالعه حاضر تعداد 42 سر موش صحرایی نژاد ویستار بهصورت تصادفی به 6 گروه (هر گروه 7 سر) تقسیم شد و گروهها در طول 96 ساعت (4 روز) تحت تیمارهای متفاوت قرار گرفتند. گروههای مورد مطالعه به روش زیر تیمار شدند:
1-گروه کنترل: حیوانات این گروه میزان 2 میلی لیتر به ازا هر کیلوگرم وزن بدن (ml/kg B.W) از نرمال سالین را بهصورت درون صفاقی (i.p) در طی دروه آزمایش دریافت کردند.
2- گروه شم: حیوانات این گروه میزان ml/kg B.W 2 روغن زیتون استریلیزه را بهصورت i.p در طی دروه آزمایش دریافت کردند.
3- گروه شاهد: حیوانات این گروه مخلوط ml/kg B.W 2 روغن زیتون استریلیزه بهعلاوه CCL4 را با نسبت 1:1 بهصورت i.p در طی دوره آزمایش دریافت کردند.
4- گروه تیمار1: حیوانات این گروه بهدنبال دریافت مخلوط ml/kg B.W 2 روغن زیتون استریلیزه بهعلاوه CCL4 را با نسبت 1:1 بهصورت i.p ، میزان mg/ kg B.W 200 از THE را در طی دروه آزمایش دریافت کردند.
5- گروه تیمار2: حیوانات این گروه بهدنبال دریافت مخلوط ml/kg B.W 2 روغن زیتون استریلیزه بهعلاوه CCL4 را با نسبت 1:1 بهصورت i.p ، میزان mg/ kg B.W 400 از THE را در طی دروه آزمایش دریافت کردند.
6- گروه تیمار3: حیوانات این گروه بهدنبال دریافت مخلوط ml/kg B.W 2 روغن زیتون استریلیزه بهعلاوه CCL4 را با نسبت 1:1 بهصورت i.p ، میزان mg/ kg B.W 800 از THE را در طی دروه آزمایش دریافت کردند.
در گروه های 3 تا 6، عصاره 4 بار تزریق شد که اولین تزریق 2 ساعت بعد از تزریق مخلوط روغن زیتون و CCL4 انجام شد.
بعد از یک فاصله زمانی 4 روزه از آغاز تیمارها، حیوانات با اتیل اتر بیهوش شده و خونگیری از قلب در حال تپش حیوانات با استفاده از یک سرنگ هپارینه و با سانتریفیوژ خون در شتاب g 800 بهمدت 15 دقیقه انجام شد. سرم تهیه شده و برای سنجش مارکرهای بیوشیمیایی ALT، AST و ALP مورد استفاده قرار گرفت. بعد از خونگیری، بافت کبد حیوانات از بدن خارج شد و با استفاده از بافر سالین به دقت شستشو داده شد. بهمنظور تهیه لام پاتولوژی و بررسیهای مورفولوژی بافت کبد، یک بخشی از بافت کبد بریده شده و بهصورت جداگانه در فرمالین 10 درصد فیکس شده و برای رنگ آمیزی هماتوکسلین – ائوزین (H&E) مهیا گردید.
اندازهگیری پارامترهای بیوشیمیایی: فعالیت سرمی آنزیمهای ALT و AST با استفاده از کیتهای سنجش تجاری زیست شیمی ( ایران) و فعالیت سرمی آنزیم ALP با استفاده از کیت تجاری درمانکاو (ایران) سنجش شد.
تهیه عصاره گیاهی:گیاه شنگ از باغ گیاهان دارویی سازمان جهاد کشاورزی استان همدان تهیه و توسط کارشناس گیاهشناس آن مرکز شناسسایی شد. پس از جداسازی برگ گیاه شنگ، برگها در سایه خشک شدند و سپس توسط دستگاه میکسر پودر شد و 120 گرم از آن در 100 میلی لیتر اتانول 80 درصد بهمدت یک هفته قرار گرفت. سپس محلول رویی عصاره توسط کاغذ صافی فیلتر شد. محلول جدا شده توسط دستگاه روتاری تبخیر و عصاره غلیظ شده جدا و در ظروف پتری قرار داده شد. عصاره مذکور جهت خشک شدن بهمدت 48 ساعت در زیر هود قرار گرفت.
آنالیز آماری
در این مطالعه بسته نرم افزاری SPSS 20 برای آنالیز دادهها مورد استفاده قرار گرفت. جهت تعیین نرمال بودن دادهها از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف استفاده شد. دادههای مورد بررسی همه نرمال بودند. در صورت عدم نرمال بودن توزیع دادهها، تفاوت بین گروهها با استفاده از تست آماری کوریسکال- والیس تعیین میشود. آزمون مورد استفادهANOVA یکطرفه بین آزمودنی بوده و تست توکی برای آنالیز تفاوت بین دو گروه بهکار گرفته شد. ارزش P کمتر از 05/0 بهعنوان سطح معنیداری تفاوتهای آماری در این تحقیق مورد نظر گرفته شد.
نتایج
مطالعات هیستوپاتولوژی
مشاهدات میکروسکوپی برشهای بافتی در شکل 1 نشان میدهد که معماری بافتی بافت کبد در نمونههای کنترل و شم نرمال بوده است و هیچ ناحیه نکروتیک در اطراف سیاهرگهای مرکزی دیده نمیشود. با اینحال، تزریق دوز ml/kg B.W 2 از CCL4 منجر به القای نکروز گسترده بافتی و فراخوانی سلولهای ایمنی در نواحی اطراف سیاهرگهای مرکزی میشود. از طرف دیگر، بافت کبدی موشهای صحرایی تحت مسمومیتCCL4 که با غلظتهای افزایشی THE( از mg/kg B.W 200 تا 800) تیمار شده بودند، کاهش قابل توجهی را از نظر مورفولوژی در آسیبهای بافتی کبد نشان دادند. این نمونهها دارای کاهش نسبی قابل توجهی در تعداد سلولهای نکروتیک و بافتی و همچنین تعداد سلولهای فراخوان شده التهابی به نواحی اطراف سیاهرگهای مرکزی بودند (شکل 1).
شکل 1: کبد یک موش صحرایی کنترل که میزان ml/kg B.W 2 بافر نرمال سالین را بهصورت درون صفاقی دریافت کرده است. b ) کبد یک موش از گروه شم که میزان ml/kg B.W 2 از روغن زیتون را بهصورت درون صفاقی دریافت کرده است، c) موش صحرایی تیمار شده با مخلوطی حاوی ml/kg B.W 2 از روغن زیتون به همراه CCL4 با نسبت 1:1 که بهصورت درون صفاقی تزریق شده است d، e و f) نمونههای بافتی تهیه شده از موشهای صحرایی که مخلوطی از روغن زیتون استریل و CCL4 ( با نسبت 1:1) را همراه با بهترتیب mg/kg B.W 200، 400 و 800 از THE، بهصورت درون صفاقی دریافت کردهاند. پیکانهای تیره نمایانگر نواحی متحمل نکروز حاد سلولی است و پیکانهای روشن نواحی از تجمعات سلولی میباشد. دایرههای نشان دهنده نواحی از بافت است که تهاجم سلولهای التهابی در آن دیده میشود. رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین (H&E) برشهای بافت کبد (بزرگنمایی 100 ×)
پارامترهای بیوشیمیایی
نمودارهای 1 تا 3 شامل دادههای بهدست آمده از ارزیابی مارکرهای بیوشیمیایی برای تعیین آسیب کبدی میباشد. این مارکرها شامل: ALT، AST و ALP سرم موشهای صحرای مورد مطالعه است.
ALT
براساس نمودار 1 سطوح سرمی ALT در موشهای صحرایی تیمار شده باml/kg B.W 2 مخلوط روغن زیتون استریلیزه و CCL4 با نسبت 1:1 بهصورت معنیداری(P< 0.05) به بالاتر از سطوح آن در مقایسه با گروههای کنترل و شم رسید. تیمار توام غلظتهای مختلف THE (mg/kg B.W 200، 400 و 800 ) با CCL4 یک پاسخ حفاظتی وابسته به دوز را نشان داد بهطوریکه: هر چه غلظت THE مورد استفاده بالاتر بود، سطوح ALT سرم پایینتری مشاهده میشد. همان گونه که در شکل 2 نشان داده شده است، استفاده از غلظتهای mg/kg B.W 400 و 800 از THE همراه با CCL4 ، باعث جلوگیری از افزایش معنیدار ALT در مقایسه با حالتی است که CCL4 بهتنهایی استفاده میشود. در حالیکه، اثر مشابهی در دوز mg/kg B.W 200 مشاهده نشد (نمودار 1).
نمودار1: اثرات وابسته به دوز THE بر میزان فعالیت سرمی ALT در موشهای تیمار شده با CCL4 در مقایسه با گروههای کنترل، شم و گروه تیمار شده تنها با CCL4. گروه کنترل: میزان ml/kg B.W 2 بافر نرمال سالین گروه شم: میزان ml/kg B.W 2 از روغن زیتون گروه CCL4: مخلوطی حاوی ml/kg B.W 2 از روغن زیتون بههمراه CCL4 با نسبت 1:1. گروه های THE+ CCL4: مخلوطی از روغن زیتون استریل و CCL4 ( با نسبت 1:1) را همراه با بهترتیب mg/kg B.W 200، 400 و 800 از THE. تمامی تزریقها بهصورت درون صفاقی. ارزش P کمتر از 05/0 بهعنوان سطح معنیداری تفاوتهای آماری در این تحقیق مورد نظر گرفته شد. هر یک از مقادیر نشان دهنده میزان میانگین± انحراف معیار است. a نشان دهنده تفاوت معنیدار سطح سرمی آنزیمی در هر یک از گروهها نسبت به گروه کنترل است.b نشان دهنده تفاوت معنیدار سطح سرمی آنزیمی در هر یک از گروهها نسبت به گروه شم است. cنشان دهنده تفاوت معنیدار سطح سرمی آنزیمی در هر یک از گروهها نسبت به گروه CCL4 است dنشان دهنده تفاوت معنیدار میزان فعالیت آنزیمی در هر یک از گروهها نسبت به گروه(mg/kg B.W200CCL4+THE ( است.
AST
سطوح سرمی AST در گروه موشهای صحرایی تیمار شده با ml/kg B.W 2 مخلوط روغن زیتون استریلیزه و CCL4 با نسبت 1:1 منجر به افزایش معنی دار (05/0p< ) در سطوح سرمی آنزیم در مقایسه با میزان آن در گروههای کنترل و شم شد که بهترتیب، ml/kg B.W 2 نرمال سالین و روغن زیتون استریلیزه را دریافت کرده بودند. تیمار توام غلظتهای متفاوت THE با CCL4 در موشها نشان دهنده رفتار حفاظتی وابسته به دوزی از THE شد که در آن، با دو برابر شدن دوز THE، سطوح سرمی آنزیم نیز بهمیزان معنیداری همراه با کاهش شد. استفاده از غلظت mg/kg B.W 800 از THE همراه با CCL4 ، با جلوگیری از افزایش معنیدار (05/0p< )، AST نسبت به گروههای کنترل و شم شد (نمودار 2).
نمودار2: اثرات وابسته به دوز THE بر میزان فعالیت سرمی AST در موشهای تیمار شده با CCL4 در مقایسه با گروههای کنترل، شم و گروه تیمار شده تنها با CCL4. گروه کنترل: میزان ml/kg B.W 2 بافر نرمال سالین را بهصورت درون صفاقی دریافت کرد، گروه شم: میزان ml/kg B.W 2 از روغن زیتون را بهصورت درون صفاقی دریافت کرد، گروه CCL4: مخلوطی حاوی ml/kg B.W 2 از روغن زیتون بههمراه CCL4 با نسبت 1:1 که بهصورت درون صفاقی تزریق شد. گروههای THE+ CCL4: مخلوطی از روغن زیتون استریل و CCL4 ( با نسبت 1:1) را همراه با بهترتیب mg/kg B.W 200، 400 و 800 از THE، بهصورت درون صفاقی دریافت کردند. ارزش P کمتر از 05/0 بهعنوان سطح معنیداری تفاوتهای آماری در این تحقیق مورد نظر گرفته شد. هر یک از مقادیر نشان دهنده میزان میانگین± انحراف معیار است. . aنشان دهنده تفاوت معنیدار سطح سرمی آنزیمی در هر یک از گروهها نسبت به گروه کنترل است.bنشان دهنده تفاوت معنیدار سطح سرمی آنزیمی در هر یک از گروه ها نسبت به گروه شم است. C نشان دهنده تفاوت معنیدار سطح سرمی آنزیمی در هر یک از گروهها نسبت به گروه CCL4 است. dنشان دهنده تفاوت معنیدار میزان فعالیت آنزیمی در هر یک از گروهها نسبت به گروه (mg/kg B.W200CCL4+THE ( است. e نشان دهنده تفاوت معنیدار سطح سرمی آنزیمی در هر یک از گروهها نسبت به گروه (mg/kg B.W400CCL4+THE ( است.
ALP
تیمار موشها با مخلوط حاوی روغن زیتون استریلیزه و CCL4، با نسبت 1:1، منجر به افزایش معنیدار سطوح ALP سرمی نسبت به گروههای کنترل و شم میشود. تیمار توام سه غلظت صعودی THE (mg/kg B.W 200، 400 و 800 ) با CCL4 منجر به کاهش سطوح ALT سرم میشود. با اینحال، از میان دوزهای استفاده شده، تنها دوز mg/kg B.W 800 از THE منجر به ایجاد تفاوت معنیدار نسبت به گروه CCL4 شد (نمودار 3).
نمودار 3: اثرات وابسته به دوز THE بر میزان فعالیت سرمی ALP در موشهای تیمار شده با CCL4 در مقایسه با گروههای کنترل، شم و گروه تیمار شده تنها با CCL4، گروه کنترل: میزان ml/kg B.W 2 بافر نرمال سالین گروه شم: میزان ml/kg B.W 2 از روغن زیتون گروه CCL4: مخلوطی حاوی ml/kg B.W 2 از روغن زیتون به همراه CCL4 با نسبت 1:1. گروههای THE+ CCL4: مخلوطی از روغن زیتون استریل و CCL4 ( با نسبت 1:1) را همراه با بهترتیب mg/kg B.W 200، 400 و 800 از THE. تمامی تزریقها بهصورت درون صفاقی. ارزش P کمتر از 05/0 بهعنوان سطح معنیداری تفاوتهای آماری در این تحقیق مورد نظر گرفته شد. هر یک از مقادیر نشان دهنده میزان میانگین± انحراف معیار است. a نشان دهنده تفاوت معنیدار سطح سرمی آنزیمی در هر یک از گروهها نسبت به گروه کنترل است.b نشان دهنده تفاوت معنیدار سطح سرمی آنزیمی در هر یک از گروهها نسبت به گروه شم است. c نشان دهنده تفاوت معنیدار سطح سرمی آنزیمی در هر یک از گروهها نسبت به گروه CCL4 است. dنشان دهنده تفاوت معنیدار سطح سرمی آنزیمی در هر یک از گروهها نسبت به گروه (mg/kg B.W200CCL4+THE ( است.
بحث
در مطالعه حاضر اثرات حفاظتی THE بر علیه مدل سمیت CCL4 در بافت کبد مورد پژوهش قرار گرفت. اعتقاد بر این است که مکانیسم سمیت این ماده شیمیایی در بافت کبد از نوع مکانیسم آسیبزایی وابسته به تولید رادیکالهای اکسیژن است. بههمین دلیل، پارامترهای بیوشیمیایی آسیب کبدی نظیر؛ ALT، AST و ALP در سرم حیوانات تحت تیمار مورد بررسی قرار گرفت. بهعلاوه، نمونههای بیوپسی از بافت کبد حیوانات تحت سمیت تهیه شده و با نمونههای بافت نرمال مورد مقایسه قرار گرفت. یافتههای این تحقیق نشان داد که از یک طرف، CCL4 همانگونه که انتظار می رفت منجر به صعود معنیدار سطوح سرمی آنزیمهای فوق شده است و از طرفی دیگر، تیمار توام موشهای صحرایی تحت مسمومیت CCL4 با THE منجر به کاهش در سطوح چنین پارامترهایی میشود. مشابه نتایج بهدست آمده در این تحقیق، نتایج تحقیقات گذشته نیز نشان دهنده سمیت CCL4 منجر به افزایش گونههای فعال اکسیژنی (ROS) و آسیب سلولی به ماکرومولکول های حیاتی نظیر پروتئینها و لیپیدها در غشا سلولی میشود که سمیت سلولی و بهدنبال آن مرگ سلولی نکروزیس یا آپوپتوزیس را برای سلول رقم میزند. بهعلت خواص آنتی اکسیدانتی ترکیباتی نظیر فلاوونوئیدها، کارتنوئیدها و دیگر ترکیبات طبیعی در گیاهان، مطالعات زیادی برای مطالعه اثرات محافظتی چنین ترکیباتی طراحی شده است (۱۵). نتایج یک مطالعه نشان داد، عصاره گل گیاه وحشی Nymphea pubescens منجر به مهار سمیت ناشی از CCL4 در کبد موشهای صحرایی میشود. این مطالعه نشان داد که نقش محافظتی عصاره گل مورد استفاده بهعلت حضور مقادیر نسبتا بالای فلاوونوئیدها، فنولها و ساپونینها در عصاره گیاهی می باشد (16).
در مطالعهای دیگر، اثرات حفاظتی ترکیبات پلی فنول بهدست آمده است برگهای گیاهGinkgo biloba L علیه سمیت کبدی ناشی از CCL4 در موشهای صحرایی نژاد اسپراگ- دالی مورد بررسی قرار گرفت و یافتههایی مشابه نتایج تحقیق حاضر بهدست آمد که نشان می داد، استفاده از این عصاره گیاهی با کاهش معنیدار سطوح بیومارکرهای آسیب بافتی کبد همراه است (17).
در مطالعات گذشته، تغییرات قابل توجه در میزان چربیها، نکروز، تخریب و تورم، تهاجم و نفوذ گسترده لنفوسیتها و از دست رفتن و تخریب حاشیههای سلول، بهعنوان شواهدی مشترک در تایید سمیت ناشی ازCCL4 مورد توافق است(18). پاسخهای التهابی و ارتشاح سلولهای التهابی به بافت کبد، خود مرحله بسیار آسیب زننده در پروسه بیماریزایی کبد است و میتواند به اختلال شدید در عملکرد کبد منجر شود. در این مطالعه نشان داده شد که در گروههای تیمار شده با THE تعداد سلولهای التهابی در بافت کبد بهطور قابل توجهی کاهش یافته بود. از اینرو میتوان گفت مکانسیم فعالیت محافظت کبدی THE علاوه بر خواص آنتی اکسیدانتی اش در خاصیت ضد التهابی آن نیز هست (۱۹). با توجه به یافتههای یِوم و یامادادر (20)،THE احتمالا با کاهش ترشح سایتوکین التهابی موجب مهار التهاب بافتی میشود. آنها همچنین نشان دادند که تیمار باTHE باعث افزایش سطح پروتینیIL-10 در کبد میشود. تحقیقات نشان دادهاند واکنشهای ضد التهابی در کبد در سلولهای کوپفر باIL-10 که یک سایتوکین ضد التهابی است در ارتباط میباشد. از اینرو THE احتمالا با سرکوب ترشح سایتوکینهای التهابی و تحریک ترشح سایتوکینهای ضد التهابی روند التهاب در کبد را مهار میکند. مهار پراکسیداسیون لیپیدی و نکروز هپاتوسیتی و همچنین سرکوب التهاب، منجر به بازگشت عملکرد از دست رفته کبد و بازسازی سلولهای آسیب دیده میشود. این نتایج در مطالعات بسیاری دیده شده است. بازگشت نسبی عملکرد کبد و کاهش مارکرهای سرمی آسیب کبدی از آنسفالوپاتی کبدی و مرگ در اثر آن جلوگیری میکند از این روست که درصد بیشتری از حیوانات بیمار تیمار شده با THE زنده ماندند. برگ گیاه شنگ غنی از ترکیبات آنتی اکسیدانتها نظیر ترکیبات فنلی است (۲۱). مهمترین فلاونوئیدهای موجود در برگ گیاه شنگ آپی ژنین، لوتئولین، کوئرستین، ویتکسین، ایزوویتکسین، ایزواوریئنتین میباشد. کوئرستین یکی از فلاونوئیدهای مهم موجود در عصاره برگ گیاه شنگ میباشد. این ماده در برگ گیاه گردو نیز بهوفور یافت میشود (۲۲). در تحقیقی با موضوع اثر محافظت کبدی برگ درخت گردو مشخص شد که اثر محافظتی عصاره مورد نظر بهدلیل وجود میزان بالای فلاونوئید کوئرستین موجود در آن میباشد. ثابت شده است کوئرستین بهدلیل داشتن دو گروه هیدروکسیل (OH) مجاور هم باعث افزایش قدرت احیاکنندگی و در نتیجه افزایش قدرت آنتی اکسیدانتی این ماده شده است. همچنین کوئرستین لنفوسیتها را از آسیب ناشی از مواد شیمیایی و سمی محافظت میکند. این ماده توان آنتی اکسیدانتی پلاسما را افزایش میدهد و سبب پایداری ژنومی در موشهایی با سیروز کبدی میشود. همچنین با جمعآوری رادیکالهای آزاد مانع آسیب به ژنوم و ایجاد جهش در آن میشود (۲۳).گالیک اسید، کاتچین و کافئیک اسید از مهمترین اسیدهای فنلی موجود درعصاره برگ گیاه شنگ میباشد. کاتچین یکی از عناصر مهم موجود در چای و بهخصوص چای سبز میباشد که نسبت به آنتیاکسیدانتهای معروفی چون ویتامینهایC و E بسیار قویتر عمل میکند. خاصیت ضد سرطانی و ضد اکسیدانتی این ماده به اثبات رسیده است.
گالیک اسید دارای ویژگیهای ضد قارچی و ضد باکتریایی است.گالیک اسید بهعنوان یک آنتی اکسیدانت عمل کرده و به سلولهای بدن در محافظت از صدمات اکسیداتیو کمک میکند. تحقیقات نشان میدهد که گالیک اسید دارای ویژگی ضد سرطانی است بدون اینکه به سلولهای بدن آسیب برساند. همچنین در خونریزیهای داخلی هم مورد استفاده قرار میگیرد و در درمان بیماری دیابت هم بهعنوان دارو مورد استفاده قرار میگیرد (۲۴).
کافئیک اسید یکی از اسیدهای فنلی موثر موجود در برگ گیاه شنگ است که قادر به مهار سنتز اسید آراشیدونیک و متابولیتهای آن میباشد. یکی از متابولیتهای مهم اسید آراشیدونیک، پروستاگلاندین میباشد. آنزیم فسفولیپازفسفولیپیدهای غشای سلول را به اسید آراشیدونیک تبدیل میکند. سپس اسید آراشیدونیک بهوسیله آنزیم سیکلواکسیژناز نوع 2 تبدیل به پروستاگلاندین میشود. پروستاگلاندینها یکی از مهمترین واسطههای التهاب میباشند. یکی از اثرات تتراکلریدکربن در کبد ایجاد التهاب در هپاتوسیتها میباشد. رادیکالهای آزاد با اثر بر غشای سلول موجبات تبدیل آنها به اسید آراشیدونیک و سپس پروستاگلاندین را فراهم میکند. پروستاگلاندین هم باعث التهاب هپاتوسیتها میشود (۲۵). عصاره برگ گیاه شنگ به واسطه دارا بودن کافئیک اسید قادر است سنتز پروستاگلاندین را مهار کرده و اثرات ضد التهابی از خود بروز دهد. همین امر موجب التیام هپاتوسیتها و در نهایت التیام کبد آسیب دیده میشود.
نتیجهگیری
نتایج تحقیق حاضرنشان داد که تیمار با عصارهTragopogon graminifolius L. بهواسطه خاصیت آنتی اکسیدانتی موجود در آن موجب تخفیف آسیب کبدی القا شده توسط تتراکلریدکربن شده و بهصورت معنیداری شاخصهای آسیب بافتی را بهبود میبخشد. عصاره هیدروالکلی برگ گیاه شنگ احتمالا با مهار برهمکنشهای شیمیایی رادیکالهای آزاد ناشی از تتراکلریدکربن که آغازکننده استرس اکسیداتیو، پراکسیداسیون لیپیدها و تغییرات مولکولی هستند و همچنین سرکوب التهاب بافتی اثرحفاظت کنندگی کبد را اعمال میکند.
تشکر و قدردانی
نویسندگان این مقاله لازم میدانند از جناب آقای دکتر رمضان کلوندی کارشناس بیوسیستماتیک گیاهی مرکز تحقیقاتی سازمان کشاورزی استان همدان در شناسایی علمی گیاه شنگ و همچنین مسئول و پرسنل محترم آزمایشگاه تشخیص طبی بزرگمهر در انجام آزمایشات خون که ما را صمیمانه کمک و یاری نمودند کمال تشکر و سپاسگزاری را بهعمل آورند.