نوع مقاله : علمی - پژوهشی
نویسندگان
دانشگاه گیلان، دانشکده علوم پایه، گروه زیست شناسی، رشت، ایران
چکیده
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی این است که آیا آرتسونات فعالیت ضدتکثیری خود را با افزایش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی در رده سلولی سرطان سینه انسانیMCF-7 اعمال میکند. تعیین اثر اکسیدانتی آرتسونات میتواند مکانیسم احتمالی جایگزین برای سمیت سلولی آن را شرح دهد. مواد و روشها: بهمنظور بررسی فعالیت سمیت سلولی آرتسونات، سلولهای MCF-7 با غلظتهای مختلف آرتسونات (0، 5، 10، 25، 50، 75، 100 و 200 میکروگرم بر میلیلیتر) تیمار شده و 24 ساعت بعد مورد سنجش MTT قرار گرفتند. همچنین فعالیت آنزیمهای سوپراکسید دیسموتاز و پراکسیداز در سلولهای تیمارشده با دوزهای انتخابی آرتسونات (10، 25، 50 و 100 میکروگرم بر میلیلیتر) پس از 24 ساعت سنجیده شد. بهعلاوه از مایع رویی برای ارزیابی میزان تولید نیتریک اکساید با استفاده از متد گریس استفاده شد. نتایج: آرتسونات بهصورت وابسته به دوز باعث مهار رشد سلولهای MCF-7 شد و نیز فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانتی سوپر اکسید دیسموتاز و پراکسیداز را بهطور معنیداری افزایش داد. همچنین آرتسونات تولید نیتریکاکساید را بهصورت وابسته به دوز مهار نمود. نتیجه گیری: نتایج نشان میدهد، آرتسونات اثر سمیت سلولی خود را از طریق افزایش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی و نیز با مهار تولید نیتریک اکساید در سلولهایMCF-7 اعمال مینماید. افزایش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی در سلولهای تیمار شده با آرتسونات، احتمالا سیستم دفاع آنتی اکسیدانتی را تغییر داده و موجب اثر ضدتکثیری شده است.
تازه های تحقیق
-
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Evaluation of anti-proliferative activity of a semi-synthetic derivative of artemisinin- artesunate in MCF-7 human breast cancer cell line
نویسندگان [English]
- L J
- H Gh
- R S
چکیده [English]
Aim: The present study aims to investigate if artesunate exerts its anti-proliferative activity by increasing antioxidant enzymes activity in MCF-7 human breast cancer cell line. Determining the oxidant effect of artesunate may elucidate a possible alternative mechanism for its cytotoxicity. Material and methods: For evaluating cytotoxic activity of artesunate, MCF-7 cells were treated with different concentrations (0, 1, 5, 10, 25, 50, 75, 100 and 200 μg/ml) of artesunate and subjected to MTT assay after 24 hours. Also, the enzymatic activities of superoxide dismutase (SOD), and peroxidase (POD) were measured in MCF-7 cells treated with selected doses of artesunate (0, 10, 25, 50 and 100 μg/ml) after 24h. In addition, the cell culture supernatants were used to assess the amount of nitric oxide (NO) production using the Griess method. Results: Artesunate inhibited the growth of MCF-7 cells, dose-dependently and also significantly increased the activity of antioxidant enzymes: superoxide dismutase (SOD), and peroxidase (POD). Furthermore, it suppressed NO production, dose-dependently. Conclusion: To conclude, it seems that artesunate exert its cytotoxic activity by increasing the activity of antioxidant enzymes and through inhibition of NO production in MCF-7 cells. The increased activities of antioxidant enzymes in the treated cells could alter the antioxidant defense system, potentially contributing towards the anti-proliferative effect.
کلیدواژهها [English]
- Artesunate
- anti-proliferative activity
- Antioxidant enzymes
- MCF-7
مقدمه
یکی از عمدهترین علل مرگ و میر انسان در سراسر جهان، بیماری سرطان میباشد و در این میان، سرطان سینه، شایعترین سرطان و نیز علت اصلی مرگ در میان زنان سراسر دنیا میباشد (1). بر اساس گزارشات آماری در سالهای اخیر، در حدود 41/24 درصد سرطانها در بانوان ایرانی، از نوع سرطان سینه بوده است (2). علیرغم پیشرفتهای فراوان در علم پزشکی مدرن در قرن گذشته، اغلب سرطانها هنوز قابل درمان نمیباشند. این امر تا حدودی ناشی از پیچیدگی پاتوژنز سرطان و مشکلات درمانهای موثر درحال پیشرفت میباشد. از سوی دیگر شیمی درمانی، پرتودرمانی و جراحی، که از روشهای مرسوم در درمان اغلب سرطانها از جمله سرطان سینه میباشند، عوارض جانبی نامطلوبی دارند (3). همچنین اگرچه بسیاری از سرطانها در ابتدا به شیمی درمانی پاسخ میدهند، اما اغلب پس از مدتی به آن مقاوم میشوند (4). لذا تلاش برای کشف درمانهای جدید، همواره ادامه دارد. امروزه داروهای گیاهی بهعلت عدم عوارض جانبی نسبت به داروهای شیمیایی مورد توجه قرار گرفته اند و اثرات درمانی محصولات طبیعی فراوانی علیه انواع سرطانها، به اثبات رسیده است (5). متابولیتهای ثانویه گیاهی، همواره منبع مطلوبی از ترکیبات جدید برای درمان سرطان بوده (6) و ترپنها، متنوع ترین و فراوانترین خانواده از متابولیت های ثانویه هستند که طیف وسیعی نیز دارای فعالیتهای دارویی علیه بیماریهای انسانی میباشند (7). سزکوئی ترپنها (با سه واحد ترپنی) از ترکیباتی هستند که مقدار قابل توجهی از آنها در گونههای گیاهی خانواده آرتمیزیا وجود دارد (8 و 9). از جمله این ترکیبات، آرتمیزینین، یک پراکسید سزکوئی ترپن لاکتون موجود درگیاه دارویی چینی بهنام آرتمیزیا آنوا است (10) که در سال 1972 بهصورت خالص از اندام هوایی این گیاه، استخراج و ساختار آن در سال 1975 تعیین شد (11). در حال حاضر، انواع مشتقات نیمه سنتزی آرتمیزینین برای افزایش جذب، پایداری و کاهش سمیت، توسعه یافته اند که در این میان، آرتسونات، بهدلیل حلالیت و فعالیت بالا، از توانمندترین این مشتقات میباشد (12). آرتمیزینین و مشتقات آن، داروی ضد مالاریای طبیعی و بالقوه هستند که نسبتا ارزان بوده (13) و نیز مشخص شده علاوه بر فعالیت ضد مالاریایی، فعالیتهای آنتی اکسیدانتی، ضد میکروبی (ضد باکتریایی، ضد ویروسی، ضد قارچی) و ضد توموری (ضد التهابی، ضد رگزایی و ضد تکثیری و القای آپوپتوزی) نیز نشان میدهند (12، 14 و 15) در تازه ترین گزارش، Kim و همکارانش (16) نشان دادند که آرتمیزینین دارای خواص ضد التهابی (با مهار تولید نیتریک اکساید)، خواص آنتی اکسیدانتی (با مهار رادیکالهای آزاد DPPH) و نیز خواص ضد میکروبی میباشد.
استفاده از داروی ضدمالاریای آرتمیزینین در تحقیقات سرطان از آنجا آغاز شد که برخی محققین پی بردند شاید آرتمیزینین و مشتقات آن بتوانند همان مسیر تخریبی رادیکالهای آزاد در انگل مالاریا را در سلولهای سرطانی نیز ایجاد نمایند. در سالهای اخیر، موارد بسیاری از فعالیت ضد سرطانی آرتمیزینین، برعلیه بسیاری از انواع سرطانها، هم در شرایطin vitro و هم in vivo گزارش شده است (17). مشخص شده آرتمیزینین و مشتقات آن، پیشرفت سرطان را در مدلهای آزمایشگاهی بسیاری از جمله رده های سلولی سرطانی، مدلهای حیوانی و حتی کار آزماییهای بالینی مهار میکنند (18). اولین بار دو محقق بهنامهای Lai و Singh (19)، نشان دادند که آرتمیزینین میتواند موجب القای آپوپتوزیس در سلولهای سرطانی شود. انستیتو ملی سرطان امریکا (NCI) نیز فعالیت ضد سرطانی مشتق آرتمیزینین، آرتسونات را با سنجش اثر مهارکنندگی آنها بر روی رشد 55 نوع رده سلولی، آزمایش نموده و نتایج، حاکی از بیشترین تاثیر آرتسونات بر روی لوسمی و سرطان روده و سپس بر روی سرطانهای پستان، تخمدان، پروستات و سرطانهای سیستم عصبی مرکزی مانند گلیوبلاستوما بوده است (20). همچنین نتایج مشابهی با استفاده از مدلهای حیوانی بهدست آمد. بهعنوان مثال، تجویز آرتمیزینین به موشهای مبتلا به سرطان فیبروسارکوما و نیز سرطان سینه موجب کاهش رشد و اندازه سلولهای توموری شد (21 و 22). در حال حاضر نیز ترکیبات آرتمیزینین در فاز I – II کار آزماییهای بالینی بر روی سرطانهای پستان، روده و شش میباشند. شایان ذکر است که تحقیق در مورد آرتمیزینین و سرطان، هنوز در مراحل بسیار اولیه است (23)، بهطوریکه هنوز مکانیسم پیام رسانی ضد سرطانی آرتمیزینین، بهخوبی مشخص نشده است و نیز مکانیسم فعال شدن آرتمیزینین در سلولهای سرطانی تاکنون مبهم باقی مانده است (12 و 24). اگرچه بهنظر میرسد مکانیسم عمل ضد سرطانی این ترکیبات، بهواسطه پل اندو پراکسیدی موجود در ساختارشان صورت گیرد که در اثر واکنش با آهن فعال شده و تولید رادیکالهای آزاد مینمایند. رادیکالهای آزاد نیز موجب تخریب لیزوزوم و تولید گونههای فعال اکسیژن (ROS: Reactive Oxygen Species) میشوند و بالاخره ROS، باعث آزادسازی سیتوکروم C، فعال شدن کاسپازهای 3 و 9 و نهایتا آپوپتوزیس میشود (12 و 25). همچنین از آنجاکه اکثر سلولهای سرطانی، غلظتهای بالایی از رسپتورهای ترانسفرینی را در سطح خود بیان کرده و جریان یون آهن در آنها نسبت به سلولهای طبیعی بیشتر است (26)، لذا آرتمیزینین بهطور اختصاصی بر روی این سلولها اثر نموده و بدینترتیب، اثرات سمی آرتمیزینین و مشتقات آن خاص سلولهای سرطانی میباشد (17 و 27). داروهای ضد سرطانی کنونی، اکثرا با سمیت و مقاومت دارویی همراه هستند، لذا از چالشهای عمده در درمان سرطان، توسعه داروهای موثرتری است که برای انواع سرطانها اختصاصی بوده، ولی حداقل اثرات جانبی را بر روی سلولهای طبیعی پستانداران داشته باشند. آرتمیزینین از داروهای بسیار نادری است که بدون هیچگونه عوارض جانبی یا مقاومت بالینی در درمان مالاریا استفاده میشود و از همه مهمتر اینکه اثر سمیت سلولی آن بر روی سلول سرطانی، اختصاصی است (12, 27). طبق تحقیقات پیشین بهنظر میرسد مکانیسمی که آرتسونات بهواسطه آن اثر سمیت سلولی بر روی سلولها اعمال میکند، از طریق تولید استرس اکسیداتیو باشد (28 و 29). در میان فاکتورهای بیشمار، استرس اکسیداتیو که در اثر برهم خوردن تعادل بین سیستم دفاع آنتی اکسیدانتی بدن و تشکیل رادیکالهای آزاد روی میدهد، نقش مهمی در شروع، ایجاد و پیشرفت سرطان دارد (30). از آنجاییکه آنزیمهای آنتی اکسیدانتی، نقش کلیدی در حفاظت سلولها در برابر استرس اکسیداتیو ایفا میکنند، اختلال در تنظیم فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی، همچون سوپراکسید دیسموتاز و پراکسیداز باعث سرطان میشود (31). سوپراکسید دیسموتاز، دستهای از آنزیمهاست که دیسموتاسیون رادیکال سوپراکسید را به پراکسید هیدروژن و مولکول اکسیژن کاتالیز میکند. سپس برخی دیگر از آنزیمهای آنتی اکسیدانتی ازجمله پراکسیداز، پراکسید هیدروژن را به آب تبدیل میکنند (32). این واکنشهای پشت سر هم، کاهش استرس اکسیداتیو ناشی از ROS را تضمین میکنند (33). همچنین مشخص شده کاهش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی یا تنظیم کاهشی بیان آنها، در انواع سرطانها از جمله سرطان پروستات، سرطان سینه، مثانه، کبد و غیره نقش دارد (34-36). البته عدم تغییر و یا حتی بیان بیشتر فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی در برخی سرطانها نیز گزارش شده است (37). بنابراین احتمالا حفظ سطوح کافی از فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی، برای ممانعت از پیشرفت سرطان ضروری میباشد. لذا هدف قرار دادن فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی، میتواند راهکار مهمی برای توسعه عوامل درمانی در درمان سرطان باشد. بهعلاوه، مطالعه اثرات داروهای ضدسرطانی بر روی فعالیت و بیان آنزیمهای آنتی اکسیدانتی، درک مکانیسم عملکرد دارو را افزایش میدهد (33). از سوی دیگر، تحقیقات نشان داده که بین فعالیت آنتی اکسیدانتی گیاهان و اثرات ضدتکثیری آنها ارتباط مستقیمی وجود دارد. این امر حاکی از عملکرد بالقوه آنتی اکسیدانتها در مهار رشد سلولهای سرطانی میباشد (38). از آنجاییکه مشخص شده آرتمیزینین و مشتقات آن دارای فعالیت آنتی اکسیدانتی میباشند، بنابراین میتوانند بهطور بالقوه اثرات ضد تکثیری نشان دهند (12و 16). برخی مطالعات نیز حاکی از اثر سمیت سلولی این ترکیبات از طریق تولید گونههای فعال اکسیژن (ROS) و افزایش استرس اکسیداتیو میباشند. نیتریک اکساید (NO) یکی از انواع رادیکال آزاد میباشد (28) که تولید بیش از حد آن در اثر فعالیت آنزیم نیتریک اکساید سنتاز (iNOS : inducible Nitric Oxide Synthase)، در برخی شرایط پاتوفیزیولوژیکی از جمله سرطان، التهاب، دیابت و غیره نقش دارد (39 و 40). بهعلاوه، نقش نیتریک اکساید در تومورزایی بر اساس مطالعاتی که نشان میدهند حضور نیتریک اکساید و نیتریک اکساید سنتاز، در سلولهای سرطانی نسبت به سلولهای طبیعی، بیشتر است ثابت شده و بدینترتیب بهنظر میرسد که ارزش تشخیصی در تحقیقات سرطان داشته باشند (41 و42). یافتههای حاصل از بررسیهای بالینی بر روی برخی انواع توموری نشان میدهند که نیتریک اکساید و نیتریک اکساید سنتاز، نه تنها در پیشگیری بلکه در گزینه های درمانی جدید نیز ارزشمند می باشند (43-45). گزارشهای مختلفی نشان میدهند که آرتمیزینین و مشتقات آن، نیتریک اکساید را کاهش میدهند و مطالعات بسیاری نقش سمیت سلولی آرتسونات را از طریق مهار تولید نیتریک اکساید با جزئیات به اثبات رسانیده اند (46-49). این واقعیت که آرتسونات، تولید نیتریک اکساید ناشی از نیتریک اکساید سنتاز را مهار مینماید، نشان میدهد که نیتریک اکساید ممکن است در عملکرد سمیت سلولی آن نقش داشته باشد. ارتباط بین نیتریک اکساید و سمیت سلولی، ویژه آرتسونات نیست و پیشتر برای داروهای ضدسرطانی معتبر، گزارش شده است (46).
اگرچه مطالعات فراوانی حاکی از اثر سمیت سلولی آرتمیزینین و مشتقات آن از طریق تولید استرس اکسیداتیو میباشند، اما مطالعاتی که پروفایل آنتی اکسیدانتی آن را در رده سلولی سرطان سینه نشان دهند، بسیار محدودند. لذا در این مطالعه اثر سمیت سلولی و ضد تکثیری آرتسونات، موثرترین مشتق آرتمیزینین، بر روی رده سلولی سرطان سینه MCF-7 بررسی شد و نیز برای بررسی مکانیسم فعالیت ضدتکثیری آن، فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی سوپراکسید دیسموتاز و پراکسیداز و نیز میزان مهار تولید نیتریک اکساید پس از تیمار با این ترکیب سنجیده شد.
مواد و روشها
مواد شیمیایی و دستگاهها: محیط کشتF12 DMEM/Ham’s و سرم جنین گاوی (FBS: Fetal Bovine Serum) از شرکت Gibco(انگلستان) و محلول پنیسیلین/ استرپتومایسین از شرکت Biobasic (کانادا)، خریداری شد. پودرهایMTT ((3-(4,5dimethylthiazol-2-yl)-2 5-diphenyl tetrazolium bromide، تریپسین/EDTA، آرتسونات و معرفGriess نیز از شرکت سیگما (آمریکا) تهیه شدند. سایر مواد شیمیایی و محلولها همگی از شرکتMerck (آلمان) خریداری شدند. همچنین از دستگاه ثبت الایزا ساخت شرکت BioTek (آمریکا) و دستگاه اسپکتروفوتومتر ساخت شرکتUltrospec 3000 (کانادا) مدل Pharmacia biotechاستفاده شد.
روشها
کشت سلول: رده سلولی MCF-7 پس از خریداری از مرکز ذخایر ژنتیکی ایران(IBRC) ، در این مطالعه استفاده شد. سلولها در محیط کشت DMEM/Ham’s F12 حاوی10 درصد سرم جنین گاوی (FBS) و 1 درصد آنتی بیوتیک (پنیسیلین/ استرپتومایسین) کشت داده شده و در فلاسک 25 سانتیمتر مکعب در انکباتور با دمای 37 درجه سانتیگراد و 5 درصد CO2، نگهداری شدند. سلولها پس از رسیدن به تراکم 80 تا 90 درصد، بهکمک محلول تریپسین/EDTA (25/0 درصد تریپسین و 05/0 درصد EDTA) از کف سلولها برداشت شده و پس از حداقل 5 مرتبه پاساژ و رسیدن سلولها به فاز رشدی، برای انجام تستها استفاده شدند.
سنجش سمیت سلولی: تست MTT: اثر مهار رشدی آرتسونات بر روی سلولهای MCF-7، با استفاده از تست MTT سنجش شد (50). این تست، یک روش رنگ سنجی کمی است که اساس آن بر پایه احیای آنزیمی محلول زرد رنگ MTT بهوسیله آنزیم سوکسینات دهیدروژناز میتوکندریایی و تشکیل کریستال ارغوانی رنگ و نامحلول در آب فورمازان میباشد که تنها در سلولهای زنده روی میدهد. میزان جذب نوری بلورهای فورمازان پس از حل شدن در حلالهای آلی همچون دی متیل سولفوکساید (DMSO: Dimethyl sulfoxide)، بهکمک دستگاه ثبت الایزا قابل سنجش است و بیانگر میزان سلولهای زنده میباشد. بدین منظور سلولهایMCF-7، درتراکم103×10 سلول در هر چاهک، در پلیت 96 خانه و در دمای 37 درجه سانتیگراد و 5 درصدCO2 کشت داده شدند. پس از 24 ساعت انکوبه شدن و رسیدن به تراکم مطلوب، سوپرناتانت با غلظتهای مختلف آرتسونات (0، 1، 5، 10، 25، 50، 75، 100 و 200 میکروگرم بر میلیلیتر) که در حلال استون حل شدند، تعویض و همراه با محیط کشت کامل به چاهکها اضافه گردید. غلظت نهایی حلال استون در چاهکها کمتر از 1/0 درصد محاسبه شد. پس از 24 ساعت تیمار، 10 میکرولیتر محلول MTT (5 میلیگرم بر میلیلیتر) به هر چاهک اضافه شد و پلیت بهمدت چهار ساعت در انکوباتور قرار داده شد. سپس محتویات کشت با احتیاط دور ریخته شد و 100 میکرولیتر دی متیل سولفوکساید (DMSO)، به منظور حل کردن کریستالهای نامحلول فورمازان به هر چاهک افزوده گردید. در نهایت پس از 10 دقیقه، جذب نوری محلول، در طول موج 570 نانومتر با دستگاه ثبت الایزا خوانده شده و درصد زیستایی سلولی با استفاده از فرمول زیر بهدست آمد. لازم به ذکر است هر غلظت از ترکیب در سه چاهک تکرار شده و از سوی دیگر آزمایش، درسه تکرار مجزا صورت گرفت.
درصد زیستایی سلولی = (جذب نوری نمونه تقسیم بر جذب نوری کنترل) × 100: درصد زیستایی برای تعیین مقادیر) IC50 غلظت 50 درصد کشنده سلولی- (Inhibitory Concentrationبهکار میرود که عبارتست از غلظت یک ترکیب که باعث مهار 50 درصدی رشد سلولهای تیمارشده در مقایسه با کنترل میشود.
سنجش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی: برای بررسی اثر ترکیب آرتسونات بر روی فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی سوپراکسید دیسموتاز و پراکسیداز در سلولهای MCF-7 ابتدا عصاره سلولی تهیه شد. بدین منظور سلولهای MCF-7 با غلظتهای مختلف آرتسونات (100 و 50، 25، 10، 0 میکروگرم بر میلیلیتر) بهمدت 24 ساعت تیمار و سپس با استفاده از اسکراپر جدا شدند. پس از سانتریفیوژ بهمدت 7 دقیقه و دورRPM 1300، رسوب سلولی، دو بار باPBS (Phosphate Buffered Saline) سرد شستشو داده شد. سپس100 میکرولیتر بافر لیزکننده به رسوب سلولها اضافه شد و پس از 15 دقیقه سانتریفیوژ در دمای 4 درجه سانتیگراد و دورRPM 10000، سوپرناتانت حاصل، جهت اندازهگیری میزان پروتئین و نیز سنجش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی، مورد استفاده قرار گرفت. اندازهگیری پروتئین کل نمونهها با استفاده از روش برادفورد (51) انجام شد. بدین منظور، 5 میکرولیتر از نمونه با آب مقطر به حجم 50 میکرولیتر رسانده و 5/2 میلی لیتر از محلول برادفورد به آن اضافه و بهمدت 10 دقیقه در دمای اتاق و در تاریکی انکوبه شد. سپس جذب نمونهها در طول موج 595 نانومتر خوانده شد و غلظت پروتئین نمونهها از روی منحنی استاندارد پروتئین، با در نظر گرفتن ضریب رقت نمونه و با استفاده از محلول یک میلیگرم در میلی لیتر آلبومین سرم گاوی (BSA: Bovine Serum Albumin) محاسبه شد.
a) تعیینفعالیت آنزیمسوپراکسیددیسموتاز(SOD: :superoxide dismutase) سنجش فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز (SOD) طبق روش Beauchamp و Fridovich (52) و با کمی تغییرات بهکمک دستگاه ثبت الایزا انجام شد. بهمنظور سنجش فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز(SOD) ، یک میلی لیتر محلول واکنش شامل بافر فسفات 50 میلی مولار با 7=pH ، EDTA 1/0 میلی مولار، متیونین 13 میلی مولار، نیترو بلوتترازولیوم (NBT: Nitro Blue Tetrazolium) 75 میکرومولار، ریبوفلاوین 21/0 میلیمولار و نیز سوپرناتانت آنزیمی، تهیه و به هر چاهک از یک پلیت 24 خانه منتقل شد. همچنین بهمنظور مقایسه فعالیت آنزیمSOD در نمونهها با کنترل، علاوه بر چاهکهای نمونه و بلانک از چاهک کنترل نیز استفاده شد که محتوای واکنشی چاهک بلانک و کنترل مشابه چاهک نمونه بوده، با این تفاوت که دو چاهک مذکور فاقد آنزیم میباشند. لازم بهذکر است که محتوای واکنشی چاهک کنترل بههمراه نمونهها در معرض نور قرار گرفت، درحالیکه محتوای واکنشی بلانک در تاریکی قرار داده شد. سپس پلیت مذکور بهمدت 5 دقیقه، بر روی یک شیکر و در معرض دو عدد لامپ فلوئورسنت (20 وات) قرار داده شد و پس از افزوده شدن محتوی ویال حاوی بلانک به یکی از چاهکهای پلیت، جذب نمونهها با دستگاه ثبت الایزا در طول موج 560 نانومتر خوانده شد. این روش براساس تبدیل نیترو بلو تترازولیوم به فورمازان درحضور نور و ظهور رنگ میباشد. در صورتیکه در محیط واکنش، آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز موجود باشد، از انجام این واکنش ممانعت نموده و میزان تشکیل ماده رنگی و در نتیجه ظهور رنگ را کاهش میدهد. در واقع اختلاف جذب نمونههای دارای عصاره آنزیمی و کنترل (فاقد آنزیم)، نشاندهنده ممانعت واکنش تشکیل ماده رنگین فورمازان توسط SOD میباشد. با استفاده از این اختلاف جذب، واحد آنزیمی نمونهها محاسبه و فعالیت آنزیمی برحسب واحد آنزیم در هر میلیگرم پروتئین عصاره (محاسبه شده از روش برادفورد) بیان شد. طبق تعریف، یک واحد فعالیتSOD ، مقدار فعالیت آنزیمی است که باعث 50 درصد ممانعت از احیای فتوشیمیایی نیترو بلو تترازولیوم به فورمازان تحت شرایط سنجش میشود.
b) سنجشفعالیت آنزیمپراکسیداز:(POD: peroxidase): برای اندازه گیری فعالیت آنزیم پراکسیداز از سوبسترای 4-آمینوآنتی پیرین در حضور پراکسید هیدروژن با روش اسپکتوفتومتری استفاده شد (53 و 54). اکسیداسیون 4-آمینوآنتی پیرین در دمای اتاق بهمدت 2 دقیقه در یک میلیلیتر محلول واکنش متشکل از 470 میکرو لیتر 4- آمینوآنتی پیرین2 میلی مولار و 470 میکرولیتر پراکسید هیدروژن 1 میلیمولار و 60 میکرولیتر سوپرناتانت آنزیمی مورد سنجش قرار گرفت و بر علیه سل بلانک که حاوی تمام مواد بهجز نمونه آنزیمی بود، خوانده شد. فعالیت آنزیم پراکسیداز (POD) با دنبال کردن تغییرات جذب در دقیقه (∆A/min) که در نتیجه اکسیداسیون 4- آمینو آنتی پیرین میباشد، در طول موج 510 نانومتر ثبت شد. همچنین برای محاسبه فعالیت آنزیمی از ضریب خاموشی mM-1cm-1)6/26( استفاده شد. هر واحد از فعالیت آنزیم پراکسیداز عبارت است از مقداری از آنزیم که باعث افزایش جذب 001/0 در دقیقه در طول موج 510 نانومتر تحت شرایط سنجش میشود.
اندازهگیریمیزاننیتریک اکساید (NO): غلظت نیتریت بهعنوان شاخصی از تولید نیتریک اکساید با روش گریس (Griess) اندازهگیری میشود. در این روش، معرف گریس
(1 درصد سولفانیل آمید، 1/0 درصد نفتیل اتیلن آمید دهیدروکلراید در 5/2 درصد فسفریک اسید) برای سنجش غلظت نیتریت به نمونه اضافه میشود (55)؛ بدین منظور سلولهای MCF-7پس از 24 ساعت تیمار با غلظتهای مختلف آرتسونات (0، 10، 25، 50 و 100میکروگرم بر میلیلیتر)، از انکوباتور خارج شده و سوپرناتانت محیط کشت از پلیتهای کشت به ویالهای 5/1میلیلیتری منتقل شد و پس از سانتریفیوژ بهمدت 7 دقیقه و دور RPM 1300، حدود 100 میکرولیتر از هر نمونه به یک چاهک از پلیت 96 تایی انتقال یافت. سپس حدود 100 میکرولیتر معرفGriess به هر چاهک اضافه شد و برای 10 دقیقه در دمای اتاق در تاریکی قرار داده شد. رنگ ارغوانی تولید شده نسبت مستقیم با میزان تولیدNO دارد. میزان جذب این رنگ توسط دستگاه ثبت الایزا و در طول موج 550 نانومتر قرائت شد. هرچه غلظت نیتریت در نمونه بیشتر باشد، میزان جذب در این طول موج بیشتر خواهد بود. به این ترتیب میتوان با روش گریس کاهش یا افزایش نیتریک اکساید را در نمونهها با کنترل مقایسه نمود. همچنین برای سنجش میزانNO آزاد شده توسط نمونههای تیمار شده، از منحنی استانداردNO استفاده شد. بدینمنظور از نیتریت سدیم (NaNO2) جهت تهیه غلظتهای نیتریت استفاده شد.
آنالیز آماری
تجزیه و تحلیل آماری دادهها و رسم نمودارها با استفاده از نرم افزارهای SPSSو Excel انجام شد. پس از انجام تست نرمالیته(Kolmogorov Smirnov= K.S) از روش آماری آنالیز واریانس یک طرفه (One-way ANOVA) و Post Hoc )تست( Dunnette برای مقایسه گروهها با کنترل استفاده شد. همچنین (05/0p<) معنیدار در نظر گرفته شد. تمامی آزمایشها با حداقل سه تکرار انجام و نتایج به صورت میانگین ± انحراف معیار بیان شدند.
نتایج
آرتسونات بهصورت وابسته به دوز باعث مهار رشد سلولهای سرطان سینه شد.
بررسی سمیت سلولی آرتسونات بر روی رده سلولی MCF-7، با استفاده از تست MTT انجام شد. همانطور که در نمودار 1 نشان داده شده، تیمار سلولهایMCF-7 با غلظتهای مختلف آرتسونات (0، 1، 5، 10، 25، 50، 75، 100، 200میکروگرم بر میلیلیتر) بهمدت 24 ساعت، باعث مهار معنیدار رشد سلولها بهصورت وابسته به دوز در مقایسه با گروه کنترل شد (05/0p<) بدین ترتیب با افزایش غلظت آرتسونات، درصد زیستایی بهطور معناداری کاهش یافت. همچنین مقادیر IC50 آرتسونات پس از 24 ساعت 73/1 ± 78/43 میکروگرم بر میلیلیتر محاسبه شد. بدین ترتیب نتایج ما نشان داد که آرتسونات رشد و تکثیر سلولهایMCF-7 را بهصورت وابسته به دوز مهار نمود.
نمودار 1: فعالیت ضد تکثیری آرتسونات بر روی سلولهای MCF-7. پس از 24 تیمار سلولها با غلظتهای مختلف آرتسونات (0، 5، 10، 25، 50، 75، 100 و 200 میکروگرم بر میلی لیتر) درصد زیستایی سلولها با استفاده از تست MTT انجام شد. دادهها بهصورت میانگین ± انحراف معیار سه آزمایش مستقل باحداقل سهتکراربیان شده اند.* 05/0p <، نشان دهنده تفاوت معنیدار با گروه کنترل میباشد.
میزان پروتئین کل در سلولهای سرطان سینه پس از تیمار با آرتسونات بهصورت وابسته به دوز کاهش یافت. نتایج حاصل از تست سنجش پروتئین برادفورد نشان داد که غلظت پروتئین در عصاره سلولی استخراج شده، پس از تیمار با غلظتهای مختلف آرتسونات (0، 10، 25، 50 و 100) میکروگرم بر میلیلیتر) بهصورت وابسته به دوز کاهش یافت (نمودار 2). همچنین برای
تعیین غلظت پروتئین از منحنی استاندارد استفاده شد (نمودار 3).
فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی سوپراکسید دیسموتاز
و پراکسیداز در سلولهای سرطان سینه پس از تیمار با آرتسونات افزایش یافت.
a) فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز: سنجش فعالیت آنزیمی عصارههای سلولی استخراج شده از سلولهای MCF-7 تیمارشده با غلظتهای مختلف آرتسونات نشان داد که فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز در غلظتهای 10، 25 و 50 میکروگرم بر میلیلیتر در مقایسه با گروه کنترل، بهطور معنیداری افزایش یافته است. نتایج نشان داد که آرتسونات در غلظت موثر 25 میکروگرم بر میلیلیتر بیشترین افزایش را در فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز نسبت به گروه کنترل داشته است. بهطوریکه میزان فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز از U/mg 05/0 ± 39/0 در کنترل به U/mg 19/0± 39/3 افزایش یافته است. این درحالیاست که دوز کشنده (بالاتر ازIC50 ) 100 میکروگرم بر میلیلیتر کمترین فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز را نشان داد ) (05/0p<) (U/mg04/0± 18/0) (نمودار a4).
نمودار2: غلظت پروتئین کل در عصاره سلولی استخراج شده. پس از 24 تیمار سلولهای MCF-7 با غلظتهای مختلف آرتسونات (0، 10، 25، 50 و 100 میکروگرم بر میلیلیتر، تست سنجش غلظت پروتئین بهروش برادفورد انجام شد. * 05/0p<، نشان دهنده تفاوت معنیدار با گروه کنترل میباشد.
نمودار3: منحنیاستانداردپروتئین که بااستفادهاز رقتهای مختلفمحلولیکمیلیگرمدرمیلیلیتر آلبومین سرمگاوی (BSA) رسم شد.
نمودار4: اثر آرتسونات بر روی فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی. پس از 24 تیمار سلولهای MCF-7 با غلظتهای مختلف انتخابی آرتسونات (0، 10، 25، 50 و 100 میکرو گرم بر میلیلیتر)، فعالیت آنزیمهای a) سوپر اکسید دیسموتاز و b) پراکسیداز سنجش شد. هرتستباحداقل سهتکرارانجام و نتایج بهصورت میانگین واحد آنزیمی در هر میلی گرم پروتئین ± انحراف معیار بیان شده اند.* 05/0 p<، نشان دهنده تفاوت معنیدار با گروه کنترل میباشد.
b) فعالیت آنزیم پراکسیداز: نتایج نشان داد که آرتسونات فعالیت آنزیم پراکسیداز را در غلظتهای 10، 25 و 50 میکروگرم بر میلیلیتر در مقایسه با گروه کنترل، بهطور معنیداری افزایش داد. میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز در غلظت موثر 25 میکروگرم بر میلیلیتر، U/mg 53/2 ±61/31 محاسبه شد که در مقایسه با گروه کنترل (U/mg 21/1± 59/3) افزایش قابل توجهی نشان میدهد. همچنین غلظتهای 50 و 10 میکروگرم بر میلیلیتر بهترتیب با مقادیر U/mg43/2 ± 26/16 و U/mg98/1 ± 31/8 بیشترین فعالیت آنزیم پراکسیداز را بعد از دوز 25 میکروگرم بر میلیلیتر نشان دادند (نمودار b4).
آرتسونات تولید نیتریک اکساید را در سلولهای سرطانی
مهار نمود. غلظت نیتریک اکساید (NO) با استفاده از متد گریس و با کمک منحنی استانداردNO ، محاسبه شد (نمودار 5). اثر غلظتهای مختلف آرتسونات (10، 25، 50 و 100 میکروگرم بر میلیلیتر) بر روی سلولهای MCF-7 بهمدت 24 ساعت، کاهش وابسته به دوز در تولید نیتریک اکساید (NO) را نشان داد (نمودار 6). بهطوریکه میزان نیتریک اکساید (NO) از 91/2± 65/39 نانو مولار در گروه کنترل به 76/1± 95/8 نانو مولار در غلظت 25 میکروگرم بر میلیلیتر کاهش یافت (05/0p<). بهعبارت دیگر با توجه به این نتایج میتوان دریافت که آرتسونات موجب مهار معنیدار تولید نیتریک اکساید در سلولهای MCF-7 شد.
نمودار5: منحنیاستانداردنیتریک اکساید (NO) که بااستفادهاز غلظتهای مختلف نیتریت سدیم (0، 10، 20، 30، 50، 100 و 200 نانو مولار) رسم شد.
نمودار6: اثر آرتسونات بر مهار تولید نیتریک اکساید در سلولهایMCF-7. میزان مهار تولید نیتریک اکساید (NO) در سوپرناتانت حاصل از سلولهای MCF-7 تیمارشده با غلظتهای مختلف آرتسونات (0، 10، 20، 50 و 100 میکرو گرم بر میلیلیتر) بهمدت 24 ساعت که با استفاده از متد گریس و بهکمک منحنیاستانداردنیتریک اکساید (NO) محاسبه شد. هرتستباحداقل سهتکرارانجام و دادهها بهصورت میانگینتولید نیتریت سدیم بر حسب نانومولار ± انحراف معیاربیان شده اند. *05/0p<، نشان دهنده تفاوت معنیدار با گروه کنترل میباشد.
بحث
در این تحقیق فعالیت ضد تکثیری یکی از موثرترین مشتقات نیمه سنتزی ترکیب گیاهی آرتمیزینین، آرتسونات، بر روی رده
سلولی سرطان سینه انسانیMCF-7 بررسی شد. بر طبق یافتههای حاصل، آرتسونات اثر مهار رشدی معناداری بر روی این سلولها نشان داد و نیز فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی عمده شامل سوپر اکسید دیسموتاز و پراکسیداز را که میزان فعالیت آنها در سرطانهای مختلف تغییر مییابد، افزایش داد. بهنظر میرسد کاهش بیان و یا کاهش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی تا حدودی مسئول سرطانزایی میباشد (34-36). درنتیجه تنظیم بالای بیان آنزیمهای آنتی اکسیدانتی یا افزایش فعالیت آنها بهعنوان یک راهکار موثر برای پیشگیری و یا درمان سرطان مطرح شده است. بهعنوان مثال بیان بیش از حد آنزیم سوپراکسید دیسموتاز، باعث مهار رشد انواع سلولهای سرطان سینه شد (56). همچنین تحقیقات بسیاری حاکی از تاثیر محصولات گیاهی در مهار سلولهای سرطانی بهواسطه افزایش بیان یا فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی میباشند. بهعنوان مثال نوعی ایزوفلاونوئید ضد سرطان، با افزایش بیان آنزیمهای آنتی اکسیدانی در رده سلولی سرطان پروستات باعث مهار موثر این سلولها شد (57) و در مطالعه ای دیگر، نوعی عصاره گیاهی با افزایش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی سوپراکسید دیسموتاز و پراکسیداز و درنتیجه تغییر سیستم دفاع آنتی اکسیدانتی باعث مهار رشد سلولهای سرطان سینهMCF-7 شد (58). آرتمیزینین، یک سزکوئیترپنلاکتون موجود درگیاهی دارویی بهنام آرتمیزیا آنوا میباشد که امروزه انواع مشتقات نیمه سنتزی آن از جمله آرتسونات بهعنوان داروی ضد مالاریا بهکار میروند. همچنین مشخص شده این ترکیبات علاوه بر فعالیت ضد مالاریایی، فعالیتهای ضد تکثیری و ضد سرطانی نیز نشان میدهند. در مطالعه ای که توسط Zhang و همکاران (28) در سال 2010 صورت گرفت مشخص شد که آرتمیزینین و مشتقات آن، سطوح پروتئینی آنزیمهای آنتی اکسیدانتی همچون سوپراکسید دیسموتاز و پراکسیداز را افزایش دادند که این یافته با ارتباط مقادیر غلظتهای مهاری (IC50) این ترکیبات با بیانmRNA ژنهای دخیل در پاسخ استرس اکسیداتیو، موافق است. همچنین بهنظر میرسد عملکرد آرتمیزینین با بیان آنزیمهای استرس اکسیداتیو از جمله سوپراکسید دیسموتاز تعدیل شد (59). با این وجود اگرچه فعالیت آنتی اکسیدانتی آرتمیزینین ثابت شده (16) و نیز اثر آن بر روی بیان آنزیمهای آنتی اکسیدانتی مختلف بررسی شده (28)، اما برای اثبات فعالیت آنتی اکسیدانتی آن تاکنون مطالعه ای صورت نگرفته تا میزان فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی عمده را پس از تیمار با آرتمیزینین یا مشتقات آن از جمله آرتسونات در سلول سرطان سینه مورد سنجش قرار دهد. لذا در این تحقیق بهمنظور بررسی مکانیسم مهار رشدی آرتسونات، فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی در سلول سرطانی سینه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تحقیق ما نشان داد که آرتسونات فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی سوپر اکسید دیسموتاز و پراکسیداز را در سلول سرطان سینهMCF-7 بهطور معنیداری افزایش داد. اگرچه در این مطالعه دوز موثر آرتسونات (غلظت پایینتر از IC50) بیشترین اثر افزایشی را نشان داد. همچنین میزان پروتئین در عصاره سلولی استخراج شده، با افزایش غلظت آرتسونات کاهش یافت. از آنجاکه آنزیم سوپراکسید دیسموتاز، سوپراکسید را به آب و H202 تبدیل میکند، درحالیکه پراکسیداز، با تبدیل H202 به آب از صدمه ناشی از استرس اکسیداتیو ممانعت میکند. لذا تجمع H202 موجب صدمه پروتئین میشود. H202 نه تنها نوعیROS میباشد، بلکه یک مولکول پیام رسان مهم نیز محسوب میشود (60). از سوی دیگر بهنظر میرسد مکانیسم عمل آرتمیزینین بهدلیل عملکردهای متنوع آن مسیرهای پیام رسانی متعددی را شامل شود (46). بهعنوان مثال طبق گزارشها فراوان یکی از مکانیسمهای عمده عمل آرتمیزینین از طریق تولید ROS میباشد (12). لذا کاهش میزان پروتئین که بعد از تیمار با آرتسونات روی داده، احتمالا ناشی از افزایشROS میباشد که باعث صدمه اکسیداتیو پروتئین و نهایتا کاهش میزان آن شده است. ترکیبات ضد سرطانی که فعالیت آنتی اکسیدانتی دارند، ممکن است اثرات سودمند خود را بهواسطه متعادل ساختن سطوح ROS اعمال نمایند، به طوریکه نه تنها از تکثیر سلولهای سرطانی ممانعت نمایند، بلکه امکان وقوع آپوپتوزیس را نیز فراهم کنند (61). در مطالعهای مشابه با تحقیق حاضر مشخص شد که مشتق نیمه سنتزی یک آلکالوئید ضد سرطانی از طریق تولید ROS و افزایش استرس اکسیداتیو، اثر سمیت سلولی بر روی رده سلولی سرطان سینه MCF-7 اعمال مینماید. همچنین در این مطالعه فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی ازجمله سوپر اکسید دیسموتاز و پراکسیداز پس از تیمار با این ترکیب افزایش یافت. آنها فرض کردند این افزایش در فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی میتواند بهعنوان پاسخی برای افزایش استرس اکسیداتیو در سلولهای تیمارشده باشد (62). بدین ترتیب میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که آرتسونات احتمالا با افزایش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی، موجب مهار رشد و نیز مرگ سلولهای سرطان سینه شده و بدین ترتیب اثر سمیت سلولی و ضد سرطانی خود را اعمال نموده است.
از سوی دیگر بر اساس یافتههای این مطالعه، آرتسونات موجب مهار وابسته به دوز نیتریک اکساید در سلولهایMCF-7 شد. این یافته با مطالعات مشابه بسیاری که اثر آرتمیزینین و مشتقات آن را بر روی مهار تولید نیتریک اکساید سنجیده اند، کاملا موافق میباشد. از جمله در مطالعه مشابهی، تولید نیتریک اکساید در سلولهای سرطان سینهMCF-7 در پاسخ به غلظتهای مختلف نوعی عصاره گیاهی بهصورت وابسته به دوز و زمان بهطور معنیداری کاهش یافت و مهار تکثیر سلولها بهواسطه این کاهش توجیه شد (63). همچنین مشخص شده آرتمیزینین تولید نیتریک اکساید را در رده سلولی ماکروفاژ موشی RAW.264.7 (46) و نیز فعال شدن فاکتور رونویسی NF-κB (Nuclear Factor kappaB) و درنتیجه نیتریک اکساید سنتاز را در رده سلولی آستروسیتوما (T67) مهار میکند (47). نهایتا تمامی این یافتهها با نتایج حاصل از مطالعه ای که حاکی از مکانیسم عمل ضد مالاریایی آرتمیزینین از طریق مهار تولید نیتریک اکساید میباشد، موافق میباشند (49). بدین ترتیب بهنظر میرسد در این تحقیق نیز سمیت سلولی آرتسونات بر روی سلولهای سرطان سینه MCF-7، ناشی از مهار نیتریک اکساید باشد. همچنین در این مورد نیز دوز موثر آرتسونات بیشترین اثر مهارکنندگی را نشان داد. در نتیجه پیام رسانی نیتریک اکساید نیز در بروز فعالیت سمیت سلولی آرتسونات نقش داشته است. اگرچه احتمالا سایر مسیرهای پیام رسانی نیز در اثر مهاری آرتسونات بر روی سلولها نقش دارند که موجب بروز عملکردهای متعدد آرتسونات شدهاند.
نتیجه گیری
بر اساس نتایج مطالعه حاضر، به نظر میرسد آرتسونات فعالیت ضدتکثیری خود را با افزایش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانی در رده سلولی سرطان سینه انسانیMCF-7 اعمال نموده است. افزایش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانی سوپر اکسید دیسموتاز و پراکسیداز در سلولهای تیمارشده با آرتسونات، احتمالا سیستم دفاع آنتی اکسیدانتی را تغییر داده و بدین ترتیب موجب اثرات ضد تکثیری شده است. همچنین آرتسونات با مهار تولید نیتریک اکساید، اثرات سمیت سلولی بر روی سلولهای سرطانی سینه داشته است. بدین ترتیب با تایید اثر آنتی اکسیدانتی آرتسونات مکانیسمی دیگر برای سمیت سلولی آن بیان شد. روی هم رفته میتوان اینطور نتیجه گیری کرد که آرتسونات میتواند تکثیر سلولهای سرطان سینه MCF-7 را بهواسطه افزایش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی و کاهش تولید نیتریک اکساید، مهار نموده و بدین ترتیب اثرات سمیت سلولی بروز دهد.
تشکر و قدردانی
حمایت مالی این پژوهش توسط دانشگاه گیلان انجام شده است که بدینوسیله مراتب قدردانی و سپاس از دانشگاه گیلان بهعمل میآید.