چکیده
هدف: با توجه به اینکه مطالعات کاربردی و مولکولی در Ranunculaceae در حال افزایش است، بررسی و درک تکوین گل در این تیره ضروری است. در این پژوهش مراحل و چگونگی تکوین تخمک در گیاه Adonis flammea بررسی شد.مواد و روشها: گلهای جوان و غنچهها در مراحل مختلف برداشت، در FAA 70 تثبیت و در الکل 70 درصد نگهداری شدند. نمونهها پس از آبگیری و قالبگیری در پارافین، ...
بیشتر
هدف: با توجه به اینکه مطالعات کاربردی و مولکولی در Ranunculaceae در حال افزایش است، بررسی و درک تکوین گل در این تیره ضروری است. در این پژوهش مراحل و چگونگی تکوین تخمک در گیاه Adonis flammea بررسی شد.مواد و روشها: گلهای جوان و غنچهها در مراحل مختلف برداشت، در FAA 70 تثبیت و در الکل 70 درصد نگهداری شدند. نمونهها پس از آبگیری و قالبگیری در پارافین، با میکروتوم برشگیری شدند .رنگ آمیزی با PAS و هماتوکسیلین انجام گرفت. لامهای تهیه شده از مراحل مختلف تکوینی با دقت با استفاده از میکروسکوپ نوری بررسی و عکسبرداری شدند.نتایج: نتایج نشان داد تخمک ها در A. flammea از نوع واژگون، دو پوششی و پرخورش است. مجرای سفت با پوسته درونی تشکیل میشود. مگاسپروسیت پس از تقسیم میوز تترادهای با هر دو نوع آرایش خطی و غیرخطی را ایجاد می کند. تکوین کیسه رویانی از تیپ پلیگونوم پیروی میکند. سلولهای آنتیپُد پایا هستند که در مرحله اندوسپرم سلولی تحلیل میروند. ارتباطات سیتوپلاسمی سلولهای کیسه رویانی، تحلیل برخی از تخمکها و بهدنبال آن سقط تخمک و رویان در برخی از موارد مشاهده شدند.نتیجه گیری: الگوهای تکوین تخمک و کیسه رویانی از نهاندانگان و تیپ پلیگونوم تبعیت می کنند. ولی پایایی آنتیپُدها، تشکیل کلاهک خورشی، ارتباطات سیتوپلاسمی بین سلولهای کیسه رویانی و عدم موفقیت در لقاح و سقط رویان در برخی از تخمکها از ویژگیهای گونه مورد مطالعه است که علت آن میتواند عوامل محیطی یا ژنتیکی باشد.
چکیده
هدف: بافت شناسی نفرون های کلیوی بچه ماهی هامور معمولی (Epinephelus coioides) و مکان یابی آنزیم Na+/ K+-ATPase در خلال تنظیم اسمزی و تطابق با محیط های هیپو و هایپراسموتیک (ppt 60 و 10) با استفاده از روش ایمونوهیستوشیمی. مواد و روش ها: به منظور بافت شناسی نفرون های کلیوی از رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین استفاده شد. مکان یابی ایمن یایی آنزیم K+-ATPase، Na+ نیز با استفاده ...
بیشتر
هدف: بافت شناسی نفرون های کلیوی بچه ماهی هامور معمولی (Epinephelus coioides) و مکان یابی آنزیم Na+/ K+-ATPase در خلال تنظیم اسمزی و تطابق با محیط های هیپو و هایپراسموتیک (ppt 60 و 10) با استفاده از روش ایمونوهیستوشیمی. مواد و روش ها: به منظور بافت شناسی نفرون های کلیوی از رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین استفاده شد. مکان یابی ایمن یایی آنزیم K+-ATPase، Na+ نیز با استفاده از آنتی بادی های اولیه (IgGa5) و ثانویه FITC انجام شد. نتایج: مطالعات بافت شناسی نشان داد نفرون های کلیوی بچه ماهی هامور معمولی شامل جسمک کلیوی، قطعه گردنی، توبول پروکسیمال اولیه و ثانویه، توبول دیستال و جمع کننده می باشند. نتایج مطالعات ایمونوهیستوشیمیایی نیز نشان داد که در تیمار کنترل آنزیم مذکور در سمت قاعده ای- جانبی سلول های اپیتلیال توبول های کلیوی بچه ماهی هامور حضور داشته اما در گلومرول ها حضور ندارد. در محیط های هیپواسموتیک و هیپراسموتیک نیز به مانند تیمار کنترل آنزیم در سمت قاعده ای- جانبی سلول های اپیتلیال توبول ها حضور دارد اما در ساختار گلومرول ها حضور ندارد. نتیجه گیری: با توجه به اطلاعات بدست آمده در این تحقیق می توان به این نتیجه رسید که ساختار نفرون ها در کلیه ماهی هامور معمولی شبیه ساختار آن در سایر گونه های ماهیان یوری هالین می باشد. همچنین، حضور آنزیم در سمت قاعده ای- جانبی سلول های اپیتلیال کلیوی نشان دهنده حضور فعال این آنزیم در فرایند تنظیم اسمزی می باشد.
چکیده
هدف: اخیرا استفاده از بافت بدون سلول به عنوان داربست طبیعی در مهندسی بافت مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. هدف تهیه داربست طبیعی از عصب سیاتیک بدون سلول و ارزیابی توانایی زیستی سلولهای بنیادی مزانشیم مغز استخوان موش صحرایی کاشته شده برروی آن بود.مواد و روشها: در این مطالعه تجربی سلولهای عصب سیاتیک با استفاده از تریتونX-100، سدیم ...
بیشتر
هدف: اخیرا استفاده از بافت بدون سلول به عنوان داربست طبیعی در مهندسی بافت مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. هدف تهیه داربست طبیعی از عصب سیاتیک بدون سلول و ارزیابی توانایی زیستی سلولهای بنیادی مزانشیم مغز استخوان موش صحرایی کاشته شده برروی آن بود.مواد و روشها: در این مطالعه تجربی سلولهای عصب سیاتیک با استفاده از تریتونX-100، سدیم دودسیل سولفات و سدیم دزوکسی کولات حذف و داربست طبیعی تهیه شد. سلولهای بنیادی مزانشیم مغز استخوان در محیط کشت DMEM (Dulbecco Modified Eagle Medium) حاوی 15% FBS (Fetal Bovine Serum) با روش سانتریفیوژ بر روی داربست کاشته شد. توانایی زیستی سلولها در 1، 5، 10، 15 و 20 روز پس از کاشت با آزمون MTT (3-(4,5-Dimethylthiazol-2-yl)-2,5-diphenyltetrazolium-bromide) ارزیابی گردید. مورفولوژی داربست و سلولهای مزانشیم کاشته شده بر روی آن توسط رنگ آمیزی های هماتوکسیلین-ائوزین و آکریدین اورنج بررسی شد. دادهها با روش آنالیز واریانس یک طرفه و تست Tukey در سطح p نتایج: مطالعات بافتشناسی حذف کامل سلولها از عصب سیاتیک تیمار شده با دترجنتهای فوق را نشان داد. تعداد سلولهای زنده بر روی داربست 20 روز بعد از کاشت نسبت به روزهای 1 و 5 افزایش معنیداری (p <0.05) را نشان داد اما افزایش معنی داری بین تعداد سلولها بر روی داربست طی روزهای 10، 15 و 20 مشاهده نشد (P>0.05).نتیجه گیری: نتایج نشان داد که داربست طبیعی تهیه شده از عصب سیاتیک فاقد سلول دارای شرایط لازم برای کاشت، رشد و تکثیر سلولهای بنیادی مزانشیم مغز استخوان میباشد.
چکیده
هدف: هدف این پژوهش تغییرات ایجاد شده توسط میدانهای الکترومغناطیسی با فرکانس پایین بر روند اسپرماتوژنز، میزان پروتئینهای سرم خون و فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز موش Balb/c است.مواد و روشها: موشهای نر بالغ نژاد Balb/c در گروههای کنترل، شم و تجربی دسته بندی شدند. در گروه تجربی موشها درون محفظه قرار گرفته و در معرض میدان الکترومغناطیسی ...
بیشتر
هدف: هدف این پژوهش تغییرات ایجاد شده توسط میدانهای الکترومغناطیسی با فرکانس پایین بر روند اسپرماتوژنز، میزان پروتئینهای سرم خون و فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز موش Balb/c است.مواد و روشها: موشهای نر بالغ نژاد Balb/c در گروههای کنترل، شم و تجربی دسته بندی شدند. در گروه تجربی موشها درون محفظه قرار گرفته و در معرض میدان الکترومغناطیسی با شدت 120 گوس، فرکانس 100 هرتز با شکل موج سینوسی یکسو شده به مدت 14 ساعت قرار گرفتند. پس از گذشت 48 ساعت، موشها وزن و کشته شدند. تعداد سلولهای زاینده در بیضه توسط آزمون هیستوتکنیک، سنجش سطح آنزیم آلکالین فسفاتاز توسط اتوآنالیزور و اندازهگیری پروتئینهای شاخص سرم خون توسط آزمون الکتروفورز مورد بررسی قرار گرفتند.نتایج: هیچ گونه اختلاف معنیداری بین وزن موشها و بیضهها در بین گروهها مشاهده نشد. سلولهای اسپرماتوگونی و اسپرماتوسیت ثانویه در گروه تجربی نسبت به دو گروه دیگر افزایش معنیدار (p≤0.05) نشان دادند. سنجش درصد پروتئینهای سرم خون نشان داد که در بین پنج پروتئین شاخص خون، درصد آلفا1 گلوبولین در گروه تجربی نسبت به گروه های کنترل و شم کاهش معنیدار (p≤0.05) نشان داد، با این وجود ارزیابی فعالیت آلکالین فسفاتاز تفاوت معنیداری را نداشت.نتیجه گیری: در معرض قرار دادن موشهای بالغ با میدان الکترومغناطیسی با فرکانس پایین (120 گوس، فرکانس 100 هرتز)، موجب تغییراتی در اسپرماتوژنز از جمله افزایش تعداد اسپرماتوسیت های ثانویه، ایجاد حالت سن سیتیوم در سلولهای اسپرماتوژنیک، تخریب بافت بینابینی بیضه شد که میتواند منجر به کاهش باروری در موشها شود.
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه بررسی کارائی جذب DNA و انتقال ژن به سلولهای کبدی جوجه نژاد لگهورن در دو سطح ترانسفکشن و ترانسدوکشن با لنتی ویروسهای نوترکیب و شدت بیان ترانسژن میباشد.مواد و روشها:برای ترانسفکشن یا ترانسدوکشن ویروسی، سلولها در پلیتهای 96 خانه کشت داده شدند و در مراحل مختلف با میکروسکوپ فلورسنس مشاهده گردیدند. تعداد ...
بیشتر
هدف: هدف از این مطالعه بررسی کارائی جذب DNA و انتقال ژن به سلولهای کبدی جوجه نژاد لگهورن در دو سطح ترانسفکشن و ترانسدوکشن با لنتی ویروسهای نوترکیب و شدت بیان ترانسژن میباشد.مواد و روشها:برای ترانسفکشن یا ترانسدوکشن ویروسی، سلولها در پلیتهای 96 خانه کشت داده شدند و در مراحل مختلف با میکروسکوپ فلورسنس مشاهده گردیدند. تعداد سلولهای GFP (Green Fluorescent Protein-positive) با نرم افزار Grid Cell Counter و شدت بیان ترانسژن با نرم افزار ImageJ محاسبه و دادهها با نرم افزار SPSS آنالیز شدند.نتایج: بیان ژن GFP، در سطح ترانسفکشن، در سلولهای HEK Human Embryonic Kidney)) و LMH (Chicken hepatoma cell line) به ترتیب 6 ساعت و 9 ساعت بعد از انتقال ژن و در مرحله ترانسدوکشن به ترتیب 22 ساعت و 36 ساعت بعد مشاهده شدند. شمارش سلولهای GFp +، 48 ساعت پس از ترانسفکشن نشان دادکه سلول های HEK و LMH به ترتیب 40 درصد و 35 درصد DNA را دریافت و بیان کردهاند. این مقادیر در 72 ساعت بترتیب به 95 درصد و 48 درصد رسید. شمارش سلولهای مثبت 72 و 96 ساعت پس از ترانسدوکشن ویروسی نیز الگوئی مشابه از نظر دریافت DNA توسط دو رده سلولی مزبور را به اثبات رسانید. لیکن آنالیز شدت بیان GFP نشان داد که رده HEK و LMH بترتیب 74 درصد و 89 درصد GFP را با اختلاف معنیداری (p <0.01) بیان کردند.نتیجه گیری: نتایج حاصله نشان داد که سلولهای HEK از قدرت جذب بالاتری برای دریافت DNA برخوردار هستند با این حال سلولهای LMH قادرند ژنهای خارجی را با شدت بیشتری بیان نمایند.
محسن اسدی خانوکی؛ فرخنده رضانژاد؛ غلامرضا شریفی سیرچی؛ حسینعلی ساسان
چکیده
هدف: هدف از این تحقیق شناسایی همساخت این ژن در گونهای تاجریزی بهنام روپاس (Solanum villosum Mill.) است.مواد و روشها: RNA کل از مریستم راس شاخساره استخراج و برای ساخت cDNA استفاده گردید. آغازگرهای اختصاصی بر اساس توالی ژنهای همساخت LEAFY در سایر گیاهان هم جنس و هم خانواده، طراحی و از آنها در واکنش RT-PCR استفاده گردید. محصول RT-PCR پس از خالص ...
بیشتر
هدف: هدف از این تحقیق شناسایی همساخت این ژن در گونهای تاجریزی بهنام روپاس (Solanum villosum Mill.) است.مواد و روشها: RNA کل از مریستم راس شاخساره استخراج و برای ساخت cDNA استفاده گردید. آغازگرهای اختصاصی بر اساس توالی ژنهای همساخت LEAFY در سایر گیاهان هم جنس و هم خانواده، طراحی و از آنها در واکنش RT-PCR استفاده گردید. محصول RT-PCR پس از خالص سازی، توالی یابی گردید.نتایج: نتایج نشان دهنده تکثیر قطعه مورد نظر از ژن بهطول 540 نوکلئوتید بود که SvLFY نامگذاری شد. مقایسه توالی پروتئین استنباطی SvLFY، با پروتئینهای همساخت LEAFY در سایر گیاهان نشان دهنده شباهت زیاد این قطعه با ناحیه C ترمینال آن پروتئینها بود.نتیجه گیری: این نتایج نشان میدهد که بهاحتمال SvLFY نیز همانند LEAFY در نمو گل نقش دارد و میتواند بهعنوان ژن تعیین هویت مریستم گل در روپاس عمل کند.
لیدا باباخواه؛ لیلا آزادی؛ مریم اربابیان؛ مرضیه تولائی؛ مهرنوش بهادرانی؛ محمد حسین نصراصفهانی
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش، پارامترهای اسپرمی (غلظت، تحرک و مورفولوژی) و وضعیت سلامت DNA اسپرم را در مردان ناباروری که در معرض مواجهات شغلی مختلف می باشند، است. مواد و روشها: 152 مردی که برای اهداف تشخیصی به مرکز باروری و ناباروری مراجعه کرده بودند،( بهار 1393 تا پاییز 1395) وارد این مطالعه شدند. با همه شرکت کنندگان مصاحبه شد و نمونه مایع منی ...
بیشتر
هدف: هدف از این پژوهش، پارامترهای اسپرمی (غلظت، تحرک و مورفولوژی) و وضعیت سلامت DNA اسپرم را در مردان ناباروری که در معرض مواجهات شغلی مختلف می باشند، است. مواد و روشها: 152 مردی که برای اهداف تشخیصی به مرکز باروری و ناباروری مراجعه کرده بودند،( بهار 1393 تا پاییز 1395) وارد این مطالعه شدند. با همه شرکت کنندگان مصاحبه شد و نمونه مایع منی آنها برای بررسی پارامترهای اسپرمی و سلامت کروماتین اسپرم بهترتیب بر اساس پروتکل سازمان بهداشت جهانی و روش TUNEL جمعآوری شد.نتایج: نتایج نشان میدهند که در مردانی که در معرض مواد شیمیایی، نشستن طولانی مدت و با فعالیت فیزیولوژیکی بالا می باشند، درصد تحرک اسپرم کمتر و درصد آسیب DNA اسپرم بیشتر از معیارهای ارائه شده در مقالات قبلی می باشد. بهعلاوه، در مردان با آسیبDNA بیشتر از 10 درصد، کاهش معنیداری در پارامترهای اسپرمی مشاهده شد.نتیجهگیری: مواجهات شغلی دارای اثرات منفی بر روی کیفیت پارامترهای اسپرمی و سلامت کروماتین اسپرم می باشد، اما مطالعات بیشتری برای اثبات این نتایج لازم است.
نرگس نجفی؛ مهران عربی؛ حمیرا جعفرزاده
چکیده
هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثرات عصاره ژل گیاه آلوئه ورا بر برخی روندهای مولکولی در فرآیند ترمیم پوست آسیب دیده موش به انجام رسیده است.مواد و روشها: در این مطالعه تجربی36 سر موش نر سوری Balb/c استفاده گردیدند. موشها به سه گروه کنترل منفی (پوست سالم)، کنترل کاذب (شم، زخم با تیمار سرم فیزیولوژیک) و تجربی (زخم با تیمار عصاره ...
بیشتر
هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثرات عصاره ژل گیاه آلوئه ورا بر برخی روندهای مولکولی در فرآیند ترمیم پوست آسیب دیده موش به انجام رسیده است.مواد و روشها: در این مطالعه تجربی36 سر موش نر سوری Balb/c استفاده گردیدند. موشها به سه گروه کنترل منفی (پوست سالم)، کنترل کاذب (شم، زخم با تیمار سرم فیزیولوژیک) و تجربی (زخم با تیمار عصاره ژل آلوئه ورا) تقسیم گردید. بر روی پشت موشها دو زخم یکسان با برداشت کامل پوست ایجاد گردید. در گروه تجربی، روزانه یک بار مقدار 2 گرم از ژل آلوئه ورا بهصورت یک لایه نازک بر روی سطح زخمها (بدون بانداژ) به مدت 16 روز قرار داده شد. پس از روزهای هشتم و شانزدهم از ایجاد زخم، جهت بررسی میزان بیان ژن رسپتور فاکتور رشد اپیدرمی (EGF) و نیز محتوی پراکسیداسیون لیپیدی (LPO)، بهترتیب از پوست و سرم خون موشها نمونهبرداری شد و از روش آماریRepeated measures ANOVA با سطح معنیداری 05/0>p استفاده گردید.نتایج: عصاره ژل آلوئه ورا سبب افزایش بیان ژن رسپتورEGF در زخم پوستی گردید. درصد بهبودی زخمهای گروه تجربی افزایش معنیداری را نسبت به گروه شم نشان داد. تیمار با آلوئه ورا بهطور معنیداری موجب کاهش محصول نهایی پراکسیداسیون لیپیدها در سرم خون موشها گردید.نتیجه گیری: عصاره ژل آلوئه ورا قادر به القا بیان ژن رسپتورEGF در پوست آسیب دیده موشها شده و قادر به ایفای یک نقش محوری در فرآیند ترمیم زخم میباشد.
آتنا سادات عظیمی؛ ملک سلیمانی مهرنجانی؛ مجید مهدیه
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه، بررسی اثر بیسفنول A بر تمایز استئوژنیک در سلولهای بنیادی مزانشیم مغز استخوان مستخرج از رت بالغ بود.مواد و روشها: سلولهای بنیادی مزانشیم مغز استخوان رت، با استفاده از روش فلشینگ استخراج شدند. در انتهای پاساژ سوم، سلولها به گروههای کنترل و تیمار شده با غلظتهای مختلف بیسفنول A (1، 5، 10، 50، 100، 250، 500، 1000، ...
بیشتر
هدف: هدف از این مطالعه، بررسی اثر بیسفنول A بر تمایز استئوژنیک در سلولهای بنیادی مزانشیم مغز استخوان مستخرج از رت بالغ بود.مواد و روشها: سلولهای بنیادی مزانشیم مغز استخوان رت، با استفاده از روش فلشینگ استخراج شدند. در انتهای پاساژ سوم، سلولها به گروههای کنترل و تیمار شده با غلظتهای مختلف بیسفنول A (1، 5، 10، 50، 100، 250، 500، 1000، 2000 و 4000 نانومولار) برای مدت 21 روز، در محیط استئوژنیک حاوی 10 درصد سرم جنین گاوی، تقسیم شدند. سپس نسبت معدنی شدن ماتریکس استخوانی، میزان کلسیم خارج سلولی، سطح بیان پروتئینهای استئوپونتین و استئوکلسین، طی روند تمایز استئوژنیک مورد بررسی قرار گرفت. دادهها با روش آماری آنالیز واریانس یکطرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و تفاوت میانگینها در سطح 05/0>p معنیدار در نظر گرفته شد.نتایج: کاهش معنیدار در میزان معدنی شدن ماتریکس استخوانی، سطح کلسیم، سطح بیان و سنتز استئوکلسین و استئوپونتین در گروه سلولهای تیمار شده با بیسفنول A در مقایسه با گروه کنترل، در یک رفتار وابسته به غلظت مشاهده شد (05/0>p). نتیجهگیری: این نتایج نشان داد که بیسفنولA، بهعنوان یک آلاینده زیست محیطی، یک کاهش معنیدار در تمایز استئوژنیک در سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان رت ایجاد کرد؛ بنابراین، بیسفنولA میتواند بهعنوان یک عامل کاهشدهنده در تمایز سلولی در نظر گرفته شود.
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه تهیه ماتریکسهای سه بعدی از بافت لثه انسان و مقایسه القا رفتارهای سلولهای بنیادی مزانشیمی و بلاستمایی در داربستهای تهیه شده بود. مواد و روشها: بافتهای حاصل از جراحیهای لثه در کلینیک دندانپزشکی با استفاده از دو شوینده سدیم دودسیل سولفات و تریتون X-100 سلولزدایی شدند و پس از مراحل شستشو و ...
بیشتر
هدف: هدف از این مطالعه تهیه ماتریکسهای سه بعدی از بافت لثه انسان و مقایسه القا رفتارهای سلولهای بنیادی مزانشیمی و بلاستمایی در داربستهای تهیه شده بود. مواد و روشها: بافتهای حاصل از جراحیهای لثه در کلینیک دندانپزشکی با استفاده از دو شوینده سدیم دودسیل سولفات و تریتون X-100 سلولزدایی شدند و پس از مراحل شستشو و استریلیزاسیون، به عنوان داربستی جهت کشت با سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان رت مورد استفاده قرار گرفتند. این داربست ها قبل و پس از1،2و4 هفته کشت سلول بر روی آن ها با استفاده از میکروسکوپ نوری و الکترونی بررسی شدند. همچنین داربست سه بعدی تهیه شده، در حلقه بلاستمایی حاصل از پانچ لاله گوش خرگوش قرار داده شد و نمونهها پس از 1، 2و4 هفته بعد از کشت بر اساس تکنیکهای هیستولوژی مورد ارزیابی قرار گرفتند.نتایج: مطالعه داربستها با میکروسکوپ الکترونی نگاره حفظ ماتریکس اپیتلیوم و رشته های کلاژن موجود در بافت را نشان داد. در هر دو نمونه ساختارهایی مشابه اپیتلیوم ایجاد گردید. علاوه بر آن در سلولهای بلاستمایی مهاجرت یافته به داربست، القا ترشح سلولی نیز مشاهده شد.نتیجه گیری: داربست حاصل از لثه انسان، میتواند بستر مناسبی جهت بررسی رفتارهای سلولی باشد. البته آزمایشهای بیشتر جهت تعیین ماهیت سلولهای تمایزیافته میتوانند به پیشرفت دانش ما در رابطه با برهمکنشهای سلول ماتریکس کمک کنند.
چکیده
هدف: در کلستاز تغییر سطح اسیدها، نمکهای صفراوی و اپیوئیدها با آسیب، فیبروز و نکروز بافت کبدی همراه است. برای بررسی میزان پیشرفت آسیب کبد، این مطالعه تاثیر زمانی بستن مجرای صفراوی بر تغییرات هیستولوژیک کبد موش صحرایی را نشان می دهد.مواد و روشها: کلستاز به وسیله بستن دو طرفه مجرای صفراوی و سپس قطع آن در موشهای نر نژاد ویستار ایجاد ...
بیشتر
هدف: در کلستاز تغییر سطح اسیدها، نمکهای صفراوی و اپیوئیدها با آسیب، فیبروز و نکروز بافت کبدی همراه است. برای بررسی میزان پیشرفت آسیب کبد، این مطالعه تاثیر زمانی بستن مجرای صفراوی بر تغییرات هیستولوژیک کبد موش صحرایی را نشان می دهد.مواد و روشها: کلستاز به وسیله بستن دو طرفه مجرای صفراوی و سپس قطع آن در موشهای نر نژاد ویستار ایجاد شد. حیوانات به چهار گروه شامل: شم و کلستاز (هفت سیزده و بیست و یک روز) تقسیم شدند. موشها تحت بیهوشی کشته شده و کبد آنها بلافاصله خارج شد. از نمونههای کبد پس از تثبیت و قالبگیری، مقاطع بافتی با ضخامت 5 میکرون تهیه گردید. مقاطع با روش هماتوکسیلین- ائوزین رنگآمیزی و با میکروسکوپ نوری بررسی شدند.نتایج: هفت روز پس از کلستاز نکروز کبدی و به هم ریختن نظم در سلولهای برش کبد مشاهده گردید. سیزده روز پس از کلستاز سلولهای نکروتیک افزایش یافته و هستهها پر رنگ و چروکیده مشاهده شدند. 21 روز پس از کلستاز نکروز بافت کبدی به صورت گسترده تر مشاهده گردید. هستهها متراکم شده و تکثیر مجاری مشاهده شد. همچنین مرز سلولی ناپدید شده و بافت منظم نبود.نتیجه گیری: دادهها نشان داد که در نتیجه پیشرفت بیماری و تجمع اسیدها و نمک های صفراوی، ایجاد تغییرات بافتی مانند نکروز و فیبروز بسیار سریع بوده و آسیبهای بافت کبد به سمت ایجاد سیروز به خوبی نشان دهنده نیاز به تشخیص و درمان سریع میباشد.
آسا اجودانی؛ مهر انگیز صدوقی؛ سید همایون صدرایی؛ غلامرضا کاکا
چکیده
هدف: این تحقیق به بررسی هیستومورفومتریک و ایمونوهیستوشیمی ترمیم نقص جزئی استخوان ران توسط سلولهای BMSCs و غشای ژلاتین- کیتوسان در موش صحرایی بالغ نژاد آلبینو - ویستار پرداخته است. مواد و روشها: در این بررسی تجربی60 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد آلبینو- ویستار بهطور تصادفی در پنج گروه مساوی قرار گرفتند: گروه شاهد که بعد از ایجاد نقص ...
بیشتر
هدف: این تحقیق به بررسی هیستومورفومتریک و ایمونوهیستوشیمی ترمیم نقص جزئی استخوان ران توسط سلولهای BMSCs و غشای ژلاتین- کیتوسان در موش صحرایی بالغ نژاد آلبینو - ویستار پرداخته است. مواد و روشها: در این بررسی تجربی60 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد آلبینو- ویستار بهطور تصادفی در پنج گروه مساوی قرار گرفتند: گروه شاهد که بعد از ایجاد نقص هیچ درمانی دریافت نکردند، گروه شم که بعد از ایجاد نقص محیط کشت بهصورت موضعی در محل تزریق شد، گروه ژلاتین – کیتوسان که از غشا در محل نقص استفاده شد، گروه سلول که پیوند غیر اتولوگ سلولهای BMSC بهصورت موضعی در محل نقص انجام شد، گروه سلول - غشاء که سلول بههمراه غشاء ژلاتین – کیتوسان در محل نقص پیوند شد. نتایج: میانگین مساحت ترابکولای استخوانی در گروههای غشا و سلول نسبت به گروه شاهد افزایش معنیداری را نشان داد. میانگین تعداد استئوسیتها در ناحیه نقص در گروه سلول نسبت به گروه شاهد افزایش معنیداری نشان داد. میانگین تعداد استئوسیتها در گروههای شم و غشا نسبت به گروه شاهد اختلاف معنیداری نداشت ولی این میانگین درگروه سلول- غشا نسبت به گروه شاهد کاهش معنیداری داشت (001/0p <). نتیجه گیری: پیوند سلولها در ترمیم نقص موثر بوده و غشا هم میتواند به ترمیم نقص کمک نماید ولی استفاده از سلول بههمراه غشا کمک چندانی به ترمیم نقص جزئی استخوان ران نمیکند.
علی ریاحی مدوار؛ مهشید قاضیزاده احسایی؛ فرشته جدید بنیاد؛ احسان نصیریفر
چکیده
هدف: ارزیابی تاثیر نانوذره اکسید روی در مقایسه با اثرات فرم بالک آن بر فعالیت آنزیم پراکسیداز، بیان ژن پراکسیداز، محتوای پرولین و بیان ژن آنزیم 1-پرولین-5-کربوکسیلات سنتتاز (P5CS) در گیاهچههای ازمک.مواد و روشها: گیاهچههای ازمک با سه تکرار مستقل و در قالب طرح کاملاً تصادفی بمدت 7 روز در حضور غلظتهای مختلف این ذرات رشد کردند، ...
بیشتر
هدف: ارزیابی تاثیر نانوذره اکسید روی در مقایسه با اثرات فرم بالک آن بر فعالیت آنزیم پراکسیداز، بیان ژن پراکسیداز، محتوای پرولین و بیان ژن آنزیم 1-پرولین-5-کربوکسیلات سنتتاز (P5CS) در گیاهچههای ازمک.مواد و روشها: گیاهچههای ازمک با سه تکرار مستقل و در قالب طرح کاملاً تصادفی بمدت 7 روز در حضور غلظتهای مختلف این ذرات رشد کردند، سپس پارامترهای مذکور اندازهگیری شدند.نتایج: درحالیکه فعالیت آنزیم پراکسیداز در تیمار با ذرات نانو و بالک بهترتیب در حضور غلظتهای بالاتر از 50 و 100 میلیگرم بر لیتر نسبت به نمونه شاهد بهطور معنیداری افزایش نشان داد، بیان ژن پراکسیداز در آنها مشابه نمونه شاهد بود. از طرف دیگر، محتوای پرولین گیاهچههای تیمار شده، هماهنگ با افزایش غلظت نانوذره در محیط در مقایسه با نمونه شاهد بهطورمعنیداری افزایش یافت، درحالیکه تفاوت معنیداری در بیان ژن P5CS در تیمارهای مختلف نسبت به نمونه شاهد مشاهده نشد. در گیاهچههای تیمار شده با فرم بالک، محتوای این اسیدآمینه تا غلظت 100 میلیگرم بر لیتر بهطور معنیداری افزایش و در غلظتهای بالاتر از 250 میلیگرم بر لیتر بهصورت معنیداری نسبت به نمونه شاهد کاهش نشان داد. بیان ژن P5CS درگیاهچههای تیمار شده با فرم بالک نیز تا غلظت 500 میلیگرم بر لیتر مشابه نمونه شاهد بود و در حضور بالاترین غلظت این ذره بهصورت معنیداری کاهش نشان داد.نتیجه گیری: از مجموع نتایج چنین بهنظر میرسد که نانوذره اکسید روی نسبت به فرم بالک تاثیر کمتری بر پارامترهای ذکر شده داشته است که احتمالا بهدلیل آزاد شدن کمتر یون روی تحت این شرایط باشد.
چکیده
هدف: تأثیر تنش شوری بر مراحل اولیه نمو نهالهای گندم اتیوله مورد مطالعه قرار گرفت.مواد و روشها: دانه ارقام مقاوم و حساس گندم در تاریکی و در محیط غذایی دارا یا فاقد 200 میکرو مول NaCl رشد کردند. میزان پروتوکلروفیلید گیاهان با روش اسپکتروسکوپی محاسبه شد. طیف فلورسانس گیاهان در دمای پایین (196- درجه سانتیگراد) ثبت شد. فلورسانس انواع پروتوکلروفیلید، ...
بیشتر
هدف: تأثیر تنش شوری بر مراحل اولیه نمو نهالهای گندم اتیوله مورد مطالعه قرار گرفت.مواد و روشها: دانه ارقام مقاوم و حساس گندم در تاریکی و در محیط غذایی دارا یا فاقد 200 میکرو مول NaCl رشد کردند. میزان پروتوکلروفیلید گیاهان با روش اسپکتروسکوپی محاسبه شد. طیف فلورسانس گیاهان در دمای پایین (196- درجه سانتیگراد) ثبت شد. فلورسانس انواع پروتوکلروفیلید، که در محدوده 655 و 633 نانومتر دارای قلههستند، محاسبه شد. همچنین نسبت کلروفیلید تازه تشکیل شده به پروتوکلروفیلید نانور فعال در برگهایی که به آنها فلاش تابانیده شده بود محاسبه گردید. این محاسبه میزان تغییر شکل نوری را نشان میدهد. میزان کلروفیل a نیز بعد از قرار گرفتن نمونهها در نور، با روش اسپکتروسکوپی، اندازهگیری شد. در هر آزمایش حداقل پنج تکرار مورد بررسی قرار گرفته است.نتایج: تیمار شوری در هر دو رقم منجر به افزایش قابل ملاحظه میزان پروتوکلروفیلید در نمونههای اتیوله و کلروفیلید در نمونههای نور دیده گردید. تنش شوری بر نسبت پروتوکلروفیلید نورفعال به نانور فعال و کلروفیلید تازه تشکیل شده موثر بود. تفاوت در رشد، بین نمونههای تیمار شده و شاهد کاملا مشخص بود. برگهای حاصل از گیاهان پیش تیمار شده با شرایط تنش شوری و در تاریکی بعد از قرار گرفتن در روشنایی و در محیط تنش (دارای 200 میکرو مول نمک اضافی) کلروفیل a بیشتری نسبت به گیاهان رشد یافته در محیط شاهد و در تاریکی که تحت شرایط مشابه نمونههای فوق الذکر قرار گرفتند تولید کردند.نتیجه گیری: به نظر میرسد افزایش پروتوکلروفیلید بلند موج، بخشی از مکانیسم حمایتی در برابر تنش شوری است.
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه بررسی تاثیر آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز-1 و شیکونین بر افزایش بقاء نورونهای دوپامین ساز در برابر مسمومیت پارکینسونی بود.مواد و روش ها: برای افزایش بیان ژن گلوتاتیون پراکسیداز-1 (GPX-1) در نورونهای دوپامین ساز، لنتی ویروسهای نوترکیب ناقل این ژن همراه با ژن گزارشگر GFP ساخته شد و برای آلوده سازی نورونها استفاده گردید. ...
بیشتر
هدف: هدف از این مطالعه بررسی تاثیر آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز-1 و شیکونین بر افزایش بقاء نورونهای دوپامین ساز در برابر مسمومیت پارکینسونی بود.مواد و روش ها: برای افزایش بیان ژن گلوتاتیون پراکسیداز-1 (GPX-1) در نورونهای دوپامین ساز، لنتی ویروسهای نوترکیب ناقل این ژن همراه با ژن گزارشگر GFP ساخته شد و برای آلوده سازی نورونها استفاده گردید. بدنبال افزایش بیان GPX-1 در نورونهای آلوده شده به ویروس، میزان بقاء این نورونها در برابر مسمومیت پارکینسونی و نیز تیمار آنها با شیکونین، اندازه گیری شد.نتایج: به دنبال بیان ژن GFP که در زیر میکروسکوپ فلورسنس مشاهده شد، افزایش بیان ژن GPX-1 نیز با تکنیک RT-PCR به اثبات رسید. نتایج این آزمایشات نشان داد که هم افزایش بیان ژن GPX-1 و هم تیمار نورون ها با شیکونین بطور جداگانه ای باعث افزایش معنی داری در بقاء این نورونها در برابر مسمومیت پارکینسونی نسبت به نورونهای طبیعی و نورونهای کنترل (آلوده شده با pLV-EGFP) گردید. درصد بقاء پس از افزایش بیان GPX-1 در حدود 14 درصد و پس از افزایش شیکونین 11 درصد بیشتر از حالت بدون تیمار برآورد گردید. مهمتر آنکه حضور توام این دو عامل درصد بقاء را تا 29 درصد افزایش داد.نتیجه گیری: نتایج حاصله نشان داد که افزایش بیان ژن GPX-1 و تیمار سلولها با شیکونین علاوه برآنکه بطور جداگانه بر بقاء سلولها در برابر توکسین پارکینسونی تاثیر فزاینده دارند، در صورت حضور همزمان، یک تاثیر هم افزایی داشته و احتمالا بطور سینرژیک عمل مینمایند.
چکیده
هدف: داروی ضد سرطان داکسوروبیسین علیرغم کاربرد گسترده، دارای اثرات سمی بر قسمتهای مختلف بدن از جمله اندامهای جنسی دارد. هدف از این مطالعه بررسی اثر حفاظتی نانواکسید روی برسمیت تولیدمثلی القا شده توسط داکسوروبیسین بود. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی رتهای نر بالغ ویستار به طور تصادفی به چهار گروه شامل یک گروه ...
بیشتر
هدف: داروی ضد سرطان داکسوروبیسین علیرغم کاربرد گسترده، دارای اثرات سمی بر قسمتهای مختلف بدن از جمله اندامهای جنسی دارد. هدف از این مطالعه بررسی اثر حفاظتی نانواکسید روی برسمیت تولیدمثلی القا شده توسط داکسوروبیسین بود. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی رتهای نر بالغ ویستار به طور تصادفی به چهار گروه شامل یک گروه کنترل و سه گروه تجربی تقسیم شدند. گروه کنترل سالین دریافت کرد، در حالیکه گروههای تجربی به ترتیب داکسوروبیسین) 6 میلیگرم بر کیلوگرم)، نانواکسید روی (5 میلیگرم بر کیلوگرم)، و داکسوروبیسین همراه با نانواکسید روی دریافت نمودند. رتها به مدت 3 روز تحت تیمار قرار گرفتند. 28 روز پس از پایان تیمار تغییرات بافتی سیستم تناسلی مورد بررسی قرار گرفت.نتایج: داکسوروبیسین در گروه تجربی1 سبب درهم ریختگی اپیتلیوم ژرمینال، دفرمه شدن سلولها و افزایش فضای بینابینی شد. همچنین تعداد اسپرماتوسیت های اولیه، اسپرماتیدها و سلولهای لایدیگ در این گروه نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار نشان داد. شاخص تمایز توبولی (TDI) و شاخص اسپرمیوژنز (SPI)نیز نسبت به گروه کنترل کاهش معنی دار پیدا کرد، درحالیکه درصد توبولهای تخریب شده افزایش نشان داد. استفاده مشترک نانواکسید و داکسوروبیسین توانست اختلالات فوق را بطور معنیداری بهبود بخشد.نتیجه گیری: یافتههای این مطالعه نقش نانواکسید روی را در ممانعت از سمیت القا شده توسط داکسوروبیسین در سیستم تولیدمثل نر نشان میدهد.
اسماعیل زنگویی؛ عیدی بازگیر؛ جلال غلامنژاد؛ مصطفی درویشنیا
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه بررسی تاثیر عصاره پوست سبزگردو بر روی کاهش علایم بیماری کپک آبی سیب، تغییرات میزان فعالیت آنزیمهای دفاعی شامل پراکسیداز و کاتالاز و همچنین تغییرات میزان بیان ژن این دو آنزیم در میوه سیب بود.مواد و روشها: در این پژوهش ابتدا از پوست سبزگردو عصارهگیری شد، سپس این عصارههای گیاهی جهت کنترل بیماری کپک آبی سیب ...
بیشتر
هدف: هدف از این مطالعه بررسی تاثیر عصاره پوست سبزگردو بر روی کاهش علایم بیماری کپک آبی سیب، تغییرات میزان فعالیت آنزیمهای دفاعی شامل پراکسیداز و کاتالاز و همچنین تغییرات میزان بیان ژن این دو آنزیم در میوه سیب بود.مواد و روشها: در این پژوهش ابتدا از پوست سبزگردو عصارهگیری شد، سپس این عصارههای گیاهی جهت کنترل بیماری کپک آبی سیب با عامل Penicillium expansum، در آزمایشگاه و در انبار 4 درجه سانتیگراد استفاده شدند. تاثیر عصاره آبی پوست سبز گردو بر میزان فعالیت و همچنین بیان ژنهای دو آنزیم پراکسیداز و کاتالاز در میوه سیب، نیزمورد ارزیابی قرار گرفت.نتایج:بر اساس نتایج، در مورد آزمون اختلاط عصاره با محیط کشت و نیز عصارههای آبی و متانولی پوست سبز گردو در غلظت 1000×6 با میزان 41/86 و 84/75 درصد ممانعت از رشد قارچ بیمارگر بهترتیب، نسبت به شاهد، بهترینکنترلکنندگی را نشان داد. در آزمون انبار 4 درجه سانتیگراد سطح لکه ایجاد شده در تیمار عصارههای آبی و متانولی با غلظت 1000×6 بهمیزان 50/94 و 69/81 درصد، بهترتیب، نسبت به تیمار شاهد کاهش یافت. فعالیت آنزیمهای پراکسیداز و کاتالاز در روز نهم به بیشترین مقدار خود در بین روزهای نمونهبرداری رسید. بررسی بیان ژنهای پراکسیداز و کاتالاز بهروش Real-time PCR نشان داد که بهترتیب 60/227 و 08/314 برابر میزان بیان دو ژن و در تیمار عصاره پوست گردو بههمراه بیمارگر، نسبتبهشاهد و در روز نهم،افزایش نشان داد.نتیجهگیری: با توجه به نتایج این تحقیق مشخص شد که عصاره پوست سبز گردو علاوه بر اثر مستقیم قارچکشی قادر به القا بیان ژنهای دفاعی و بهدنبال آن افزایش فعالیت آنزیمهای دفاعی در میوه سیب است.
علی سبحانی زاد؛ محمود سلوکی؛ بهمن فاضلی نسب
چکیده
هدف: هدف از تحقیق، بهینهسازی کالوسزایی و بررسی اثر الیسیتورهای عصاره مخمر و نانو نقره بر میزان ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی گیاه دارویی سیاهدانه تحت شرایط کشت بافت است.مواد و روشها: آزمایش بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتورهای کالوسزایی: ریزنمونه (ریشه، هیپوکوتیلدون، برگ و کوتیلدون) و تنظیمکننده ...
بیشتر
هدف: هدف از تحقیق، بهینهسازی کالوسزایی و بررسی اثر الیسیتورهای عصاره مخمر و نانو نقره بر میزان ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی گیاه دارویی سیاهدانه تحت شرایط کشت بافت است.مواد و روشها: آزمایش بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتورهای کالوسزایی: ریزنمونه (ریشه، هیپوکوتیلدون، برگ و کوتیلدون) و تنظیمکننده رشد 2,4-D (1، 2، 4 و 8 میلیگرم در لیتر) بههمراه BAP (25/0، 5/0 و 1 میلیگرم در لیتر)) در محیط کشت پایه MS و همچنین در بررسی اعمال الیسیتور؛ عصاره مخمر (100، 250 و 500 میلیگرم در لیتر) و نانو نقره (30، 60 و 90 میلیگرم در لیتر) در دو بازه زمان 3 و 7 روزه بودند.نتایج: نتایج نشان داد ریزنمونه هیپوکوتیلدون و اثر متقابل BAP (mg/l25/0) و 2,4-D (mg/l4) مؤثرترین بر درصد کالوسزایی بودند. باززایی مستقیم حاصل از اثر متقابل BAP (mg/l5/0)، 2,4-D (mg/l1) و ریزنمونه ریشه بود. مؤثرترین تیمار بر میزان فنل کل، اثر تکی تیمار عصاره مخمر (ppm 250) در بازه زمان 7 روزه بود. HPLC برای کوئرستین (یکی از اجزای فلاونوئید) نشان داد که موثرترین تیمار اثر متقابل نانو ذرات نقره (30 میلیگرم) و عصاره مخمر (250 میلیگرم) در بازه زمانی 3 روزه بوده است.نتیجهگیری: بیشترین میزان کالوسزایی از ریزنمونه هیپوکوتیلدون و بهترین باززایی مستقیم از ریزنمونه ریشه و جهت افزایش فنل کل بایستی صرفا از عصاره مخمر آنهم در بازه زمانی 7 روزه و افزایش میزان فلاونوئید از اثر متقابل نانو ذرات نقره (30 میلیگرم) و عصاره مخمر (250 میلیگرم) در بازه زمانی 3 روزه استفاده کرد.
سیمین فاضلی پور؛ نیلوفر عباسی
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه تعیین اینکه آیا واریس ورید تخمدانی میتواند موجب تغییر در تعداد و اندازه فولیکولهای تخمدانی شود، میباشد مواد ...
بیشتر
هدف: هدف از این مطالعه تعیین اینکه آیا واریس ورید تخمدانی میتواند موجب تغییر در تعداد و اندازه فولیکولهای تخمدانی شود، میباشد مواد و روشها: در این مطالعه سه گروه ده تایی موش صحرایی ماده شامل گروه کنترل، شم و واریکوسل در نظر گرفته شدند. گروه واریسی تحت عمل جراحی قرار گرفتند و ورید تخمدانی چپ بهطور نسبی بسته شد. بعد از دو ماه حیوانات تشریح و تخمدان آنها بلافاصله خارج شده و مقاطع بافتی با قطر 7 میکرومتر از تخمدان تهیه شدند. آنها پس از رنگ آمیزی با هماتوکسیلین-ائوزین با میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفتند. دادهها با استفاده از آزمونهای آنالیز واریانس یکطرفه تجزیه و تحلیل شدند. سطح معنیداری، 05/0p < در نظر گرفته شد.نتایج: آنالیز آماری نشان داد تعداد فولیکولهای بدوی در گروه واریسی نسبت به گروه کنترل و شم افزایش معنیداری داشته است. تعداد فولیکول های اولیه، ثانویه و گراف در گروه واریسی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشته است. اندازة فولیکولها به جز فولیکول ثانویه در بین گروه کنترل و واریسی تغییر معنیداری نداشته است. اندازة فولیکولهای ثانویه در گروه واریسی نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری داشته است p <0.05).).نتیجهگیری: واریس ورید تخمدانی باعث کاهش رشد فولیکولهای تخمدانی شده و در مواردی باعث کاهش اندازه آنها و ناباروری میگردد.
مهناز یاوری؛ علیرضا طالبی؛ سعید رضایی زارچی؛ سید علیرضا رضوی ششده
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثرات مخرب دوزهای مختلف نانوذرات نقره بر پتانسیل باروری، ساختار کروماتین و DNA اسپرم اپیدیدیمی موش بود.مواد و روشها: تعداد 24 موش نر سوری در چهار گروه 6 تایی شامل یک گروه کنترل و سه گروه مطالعه جهت تجویز دهانی نانوذرات نقره با دوزهای مختلف 50، 100 و 200 میکرو لیتر بر کیلوگرم در روز بهمدت 5 هفته در نظر گرفته ...
بیشتر
هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثرات مخرب دوزهای مختلف نانوذرات نقره بر پتانسیل باروری، ساختار کروماتین و DNA اسپرم اپیدیدیمی موش بود.مواد و روشها: تعداد 24 موش نر سوری در چهار گروه 6 تایی شامل یک گروه کنترل و سه گروه مطالعه جهت تجویز دهانی نانوذرات نقره با دوزهای مختلف 50، 100 و 200 میکرو لیتر بر کیلوگرم در روز بهمدت 5 هفته در نظر گرفته شدند. سپس اسپرم های اپیدیدیمی برای آنالیز پارامترهای اسپرم به روشهای معمول میکروسکوپی و بر اساس معیارهای قانون WHO آسپیره شدند. تراکم کروماتین، شدت ناهنجاری و میزان پروتامین کروماتین اسپرم با سه روش سیتوشیمی مختلف بهترتیب شامل انیلین بلو، تولوئیدن بلو و کرومومایسین A3 ارزیابی گردیدند. نتایج: نتایج نشان داد که سومین گروه (گروه دریافت کننده بالاترین دوز نانوذرات نقره) در مقایسه با گروه کنترل و سایر گروه های مورد بررسی دارای کمترین تعداد، کمترین درصد اسپرمهای با حرکت سریع و کمترین درصد اسپرم های با مورفولوژی نرمال بودند. گروه های II و III، اختلاف معنیداری را با سایر گروهها در میزان تراکم کروماتین و نقص پروتامین اسپرم نشان دادند.نتیجه گیری: در این مطالعه، تاثیرات منفی نانو ذرات نقره بر پارامترها، ساختار کروماتین و DNAاسپرم موش، مشاهده گردید. تصور میشود که اثر منفی نانوذرات نقره بر کیفیت اسپرم قابل ملاحظه بوده و وابسته به دوز مصرفی میباشند.
رضا نجفی زنگیر؛ اسداله اسدی؛ صابر زهری
چکیده
هدف: تهیه داربست زیستی مشتق از مثانه گوسفند با روش ترکیبی (فیزیکی وشیمیایی) و بررسی زیست سازگاری داربستمواد و روشها: سلولزدایی مثانه گوسفند بهروش فیزیکی و شیمیایی انجام شد. قطعات مثانه بهمدت 24 ساعت در فریزر 4- درجه سانتی گراد قرار گرفته و هر 6 ساعت بهمدت 10 دقیقه در محلول (1/0 درصد) سدیم آزید گذاشته شد. بعد از 24 ساعت بهمدت ...
بیشتر
هدف: تهیه داربست زیستی مشتق از مثانه گوسفند با روش ترکیبی (فیزیکی وشیمیایی) و بررسی زیست سازگاری داربستمواد و روشها: سلولزدایی مثانه گوسفند بهروش فیزیکی و شیمیایی انجام شد. قطعات مثانه بهمدت 24 ساعت در فریزر 4- درجه سانتی گراد قرار گرفته و هر 6 ساعت بهمدت 10 دقیقه در محلول (1/0 درصد) سدیم آزید گذاشته شد. بعد از 24 ساعت بهمدت 2 و 1 ساعت بهترتیب در فریزر 20- و 40- درجه سانتی گراد قرار داده شدند. سپس نمونهها در 5 مرحله 2 دقیقهایی توسط لوله سرد در ازت مایع قرارگرفته و توسط بافر فسفات نمکی حاوی (1/0 درصد) سدیمآزید شستوشو شدند. در سلولزدایی شیمیایی تمامی قطعات مثانه بهمدت 24 ساعت در محلول سدیم دودسیل سولفات همراه با همزدن آرام گرفته، پس از شستوشوی نمونهها با آب مقطر، بهوسیله اتانول 75 درصد و پراستیک اسید 2/0 درصد استریل شدند و در نهایت بهمدت 24 ساعت در محلول نمک فسفات قرار گرفتند.نتایج: مطالعات میکروسکوپی نوری و الکترونی نشان داد که سلولهای بنیادی کشت شده بر روی داربست مثانه گوسفند، در روزهای 3، 5 و 7 با گذشت زمان سازگاری افزاینده داشته و در پایان روز 7 داربست مثانه بیشترین زیست سازگاری را نشان می دهد.نتیجهگیری: مثانه گوسفند سلولزدایی شده، زیست سازگاری مناسبی را دارا بوده و بهعنوان داربست زیست سازگار غیرسمی بالقوه در مهندسی بافت و پزشکی بازساختی میتواند مطرح شد.
چکیده
هدف: از آنجایی که القای آپوپتوزیس در سلولهای سرطانی یکی از روش های مناسب برای درمان سرطان بوده و یافتن ترکیبات ضدسرطان جدید به ویژه ترکیبات القاء کننده آپوپتوزیس اولویت تحقیقاتی محسوب میگردد، لذا در این مطالعه متابولیتهای محلول در اتر باکتری بومی ایران به نام Streptomyces sp. ABRIINW 111 جدا سازی و اثرات ضدسرطانی متابولیتها با استفاده ...
بیشتر
هدف: از آنجایی که القای آپوپتوزیس در سلولهای سرطانی یکی از روش های مناسب برای درمان سرطان بوده و یافتن ترکیبات ضدسرطان جدید به ویژه ترکیبات القاء کننده آپوپتوزیس اولویت تحقیقاتی محسوب میگردد، لذا در این مطالعه متابولیتهای محلول در اتر باکتری بومی ایران به نام Streptomyces sp. ABRIINW 111 جدا سازی و اثرات ضدسرطانی متابولیتها با استفاده از رده سلولی K562 لوسمی میلوییدی مزمن مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روشها: سلولهای K562 با غلظتهای مختلف متابولیتهای محلول در اتر و برای مدت زمان 12 تا 72 ساعت تیمار شد. از آزمون دفع رنگ تریپان بلو و آزمون قطعه قطعه شدن DNA به ترتیب برای بررسی مهار رشد و وقوع آپوپتوزیس استفاده شد.نتایج: متابولیتهای محلول در اتر باعث مهار رشد وابسته به غلظت و زمان در سلولهای K562 گردید، بطوری که میزان IC50 24 و 48 ساعت به ترتیب برابر 1000 و 400 نانوگرم بر میلیلیتر بود. به علاوه، این متابولیتها باعث کاهش معنیدار (05/0P <) در زیستایی سلولهای K562 شد. نتایج حاصل از مشاهدات میکروسکوپ نوری و آزمون قطعه قطعه شدن DNA حاکی از القای آپوپتوزیس در سلولهای K562 بود.نتیجه گیری: به طور کلی، با توجه به نقایص به وجود آمده در فرآیند آپوپتوزیس در سلولهای سرطانی و نیز وجود مقاومت دارویی در این سلولها، شناسایی ترکیبات جدید القا کننده آپوپتوزیس همانند متابولیتهای محلول در اتر میتواند برای مطالعات بیشتر در زمینه درمان سرطان کمک کننده باشد.
مژده مکوندیان؛ مهناز آذرنیا؛ الهه امینی؛ حدیث زینلی؛ آزاده نیک نژاد
چکیده
هدف: از چالشهای عمده بشریت افزایش افسردگی و اختلال عملکرد جنسی ناشی از داروهای ضدافسردگی است. با توجه به نقش سلولهای سرتولی در اسپرماتوژنز، پژوهش حاضر، اثر داروی دولوکستین را بر زندهمانی، آپوپتوزیس و بیان ژنهای Bax و (Connexin 43) Cx43 در سلولهای سرتولی بررسی کرده است. مواد و روشها: سلولهای TM4 در محیط DMEM/F12 حاوی %5/2 FBS، ...
بیشتر
هدف: از چالشهای عمده بشریت افزایش افسردگی و اختلال عملکرد جنسی ناشی از داروهای ضدافسردگی است. با توجه به نقش سلولهای سرتولی در اسپرماتوژنز، پژوهش حاضر، اثر داروی دولوکستین را بر زندهمانی، آپوپتوزیس و بیان ژنهای Bax و (Connexin 43) Cx43 در سلولهای سرتولی بررسی کرده است. مواد و روشها: سلولهای TM4 در محیط DMEM/F12 حاوی %5/2 FBS، 5% سرم اسب و %1 پنی سیلین-استرپتومایسین کشت شدند. دولوکستین با دوزهای 30،60، 15، 5/7، 75/3 میکروگرم/ میلیلیتر در زمانهای 24 تا 72 ساعت روی سلولها اثر داده شد. آزمون MTT جهت ارزیابی زندهمانی سلولها، فلوسایتومتری جهت ارزیابی آپوپتوزیس و RT-qPCR جهت بررسی بیان ژن Bax (عامل پیشبرندۀ آپوپتوزیس) و Cx43 (ضروری برای اسپرماتوژنز) انجام شد. نتایج: دولوکستین در یک الگوی وابسته به دوز و زمان، بقای سلولی را کاهش داد. بر اساس دادههای MTT دوز IC50 15 میکروگرم/ میلیلیتر در 48 ساعت محاسبه گردید (p≤0.05). آپوپتوزیس سلولهای TM4 نسبت به گروه کنترل در دوز میانه مهاری 15 میکروگرم/ میلیلیتر دولوکستین، افزایش یافت (p≤0.01). RT-qPCR حاکی از افزایش بیان ژنهای Cx43 (p≤0.05) و Bax (p≤0.01) تحت تاثیر دولوکستین بود. نتیجهگیری: با توجه به دادههای فلوسایتومتری و افزایش بیان ژن Bax، دولوکستین با القای آپوپتوزیس در سلولهای سرتولی میتواند عاملی منفی و مخرب در پیشبرد اسپرماتوژنز در نظر گرفته شود. از سوی دیگر، دولوکستین با افزایش سطح بیان ژن Cx43، نقل و انتقالات مولکولی توسط اتصالات شکافدار را بین سلولهای سرتولی افزایش داده و میتواند باعث انتقال سیگنالهای پیش برنده آپوپتوزیس به سلولهای دودومان اسپرماتوژنیک و در نتیجه کاهش کیفیت اسپرماتوژنز شود.
چکیده
هدف: در این پژوهش اثر تنش شوری بر جوانهزنی بذر، آناتومی برگ و ساقه و پارامترهای رشد در گیاهان ده و شصت روزه گونه Salsola arbuscula مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روشها: بذر گیاه Sasola arbuscula در دو محیط WA (حاوی 0، 100، 200، 250 و300 میلیمولار سدیم کلراید) و MS (حاوی 0، 100، 200، 250، 275 و 300 میلیمولار سدیم کلراید)، در شرایط در شیشه کشت و به ترتیب گیاهان ...
بیشتر
هدف: در این پژوهش اثر تنش شوری بر جوانهزنی بذر، آناتومی برگ و ساقه و پارامترهای رشد در گیاهان ده و شصت روزه گونه Salsola arbuscula مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روشها: بذر گیاه Sasola arbuscula در دو محیط WA (حاوی 0، 100، 200، 250 و300 میلیمولار سدیم کلراید) و MS (حاوی 0، 100، 200، 250، 275 و 300 میلیمولار سدیم کلراید)، در شرایط در شیشه کشت و به ترتیب گیاهان 10 و 60 روزه به منظور بررسی جوانه زنی بذر و فاکتورهای رشد استفاده شدند. آناتومی برگ گیاه دو ماهه نیز بررسی شد. درصد جوانهزنی در محیط MS (حاوی0، 100، 200، 250، 300، 350 و 400 میلیمولار سدیم کلراید)، همچنین درصد جوانهزنی پس از احیا در محیط MS (حاوی 300، 350 و 400 میلیمولار سدیم کلراید) نیز مورد بررسی قرار گرفت.نتایج: نتایج به دست آمده کاهش درصد جوانهزنی و قدرت احیا در این گیاه را نشان داد. با افزایش غلظت سدیم کلراید پارامترهای رشد و آناتومی در گیاهان ده و شصت روزه تغییرات گستردهای را نشان داد.نتیجه گیری: گیاه Salsola arbuscula هالوفیت میباشد که در غلظتهای اولیه شوری نسبت به شرایط کنترل رشد بهتری را نشان میدهد. همچنین برخلاف گیاهان گلیکوفیت محتوای آبی خود را در طول تنش حفظ کرده و از قدرت احیا در جوانهزنی برخوردار میباشد. این ویژگیها به حفظ نسل گیاه کمک میکند.
زهره قمبری؛ محمد نبیونی؛ هانیه جلالی؛ لطیفه کریم زاده
چکیده
هدف: در پژوهش حاضر بیان ژن Cdc42 در سلولهای Calu-6 مربوط به کارسینومای ریه با استفاده از سیستم مهاری shRNA کاهش یافته و اثرات این کاهش بر رشد و تکثیر سلولی بررسی شد.مواد و روشها: بهمنظور کاهش بیان ژن Cdc42 از مکانیسم مهاری shRNA استفاده شد. سیستم لنتیویروسی برای رسانش shRNA اختصاصی ژن Cdc42 به سلولهای Calu-6 انتخاب شد. لنتیویروسهای نوترکیب بهکمک ...
بیشتر
هدف: در پژوهش حاضر بیان ژن Cdc42 در سلولهای Calu-6 مربوط به کارسینومای ریه با استفاده از سیستم مهاری shRNA کاهش یافته و اثرات این کاهش بر رشد و تکثیر سلولی بررسی شد.مواد و روشها: بهمنظور کاهش بیان ژن Cdc42 از مکانیسم مهاری shRNA استفاده شد. سیستم لنتیویروسی برای رسانش shRNA اختصاصی ژن Cdc42 به سلولهای Calu-6 انتخاب شد. لنتیویروسهای نوترکیب بهکمک لیپوفکتامین و از طریق ترانسفکشن همزمان سه پلاسمید pMD2G، psPAX2 و p-GFP-C-shLenti بهدرون سلولهای 293T تولید شد. سلولهای Calu-6 تحت تیمار با لنتیویروس نوترکیب قرار گرفتند. صحت ترانسداکشن با میکروسکوپ فلورسنس مورد بررسی قرار گرفت. بررسی ماندگاری زیستی سلولهای Calu-6، با انجام سنجش MTT انجام شد.نتایج: بررسیهای میکروسکوپ فلورسنس در 48 ساعت پس از ترانسفکشن نشان داد حدود 80 درصد سلولهای 293T ترانسفکت شدند.نتایج میکروسکوپ فلورسنس پس از تیمار سلولهای Calu-6 با ویروس نشان دهنده صحت ترانسداکشن این سلولها است سنجش MTT نیز نشان داد که سرعت رشد سلولهای ترانسداکت شده با لنتیویروس حاوی Cdc42-shRNA در مقایسه با سلولهای کنترل، 58 درصد و نسبت به سلولهای کنترل منفی 40 درصد کاهش یافت.نتیجهگیری: لنتیویروسهای نوترکیب، وکتورهای مناسبی جهت انتقال shRNA-Cdc42 به سلولهای Calu-6 بوده و این انتقال منجر به کاهش تکثیر سلولهای Calu-6 شد. کاهش میزان تکثیر سلولهای سرطان ریه بهواسطه سیستم مهاری لنتیویروسی- shRNA یک اثر پایدار و طولانی مدت میباشد که میتواند در ژندرمانی این سرطان مورد توجه قرار گیرد.