مینا رسول نژاد؛ موسی گردانه؛ فرزانه صابونی
چکیده
هدف: در این تحقیق از بیشبیان فاکتورهایNurr1 و GDNF، بهدلیل پتانسیل ضدالتهابی و ترمیمی آنها و نیز نقش Nurr1در تنظیم بیان ژن گیرنده GDNF(Ret)، با هدف حفاظت سلولهای دوپامینسازSH-SY5Y در مقابل التهاب عصبی و نیز مسمومیت 6-OHDA استفاده شد.مواد و روشها: ابتدا لنتیویروسهای نوترکیب حامل ژنهایNurr1 وGDNF تهیه و بهترتیب به سلولهای ...
بیشتر
هدف: در این تحقیق از بیشبیان فاکتورهایNurr1 و GDNF، بهدلیل پتانسیل ضدالتهابی و ترمیمی آنها و نیز نقش Nurr1در تنظیم بیان ژن گیرنده GDNF(Ret)، با هدف حفاظت سلولهای دوپامینسازSH-SY5Y در مقابل التهاب عصبی و نیز مسمومیت 6-OHDA استفاده شد.مواد و روشها: ابتدا لنتیویروسهای نوترکیب حامل ژنهایNurr1 وGDNF تهیه و بهترتیب به سلولهای SH-SY5Y و آستروسیتوما ترانسداکت شدند. همچنین برای تولید بهینه فاکتور GDNF، سلولهای HEK-293T با ناقل پلاسمیدی مربوطه ترانسفکت و محیط مشروط آنها و نیزسلولهای آستروسیتوما، حاوی فاکتور GDNF، جمعآوری شد. بیشبیان ژنهای مزبور با RT-PCR به اثبات رسید. از سوی دیگرسلولهای میکروگلیا از مغز نوزاد رت جداسازی و متعاقبا با لیپوپلی ساکارید (LPS) فعال و نهایتا بیان فاکتورهایTNF-α و iNOS در آنها با تستگریسوRT-PCR اثبات شد؛ محیط مشروط میکروگلیا جمعآوری و بههمراه محیط مشروط سلولهای آستروسیتوما/HEK-293T به سلولهای SH-SY5Yافزوده شد. ردهیSH-SY5Y بهصورت جداگانه نیز با محیط مشروط آستروسیتوما / HEK- 293T و توکسین 6-OHDA تیمار شد.نتایج: آنالیز MTT نشان داد سلولهای SH-SY5Y با بیان فزایندهNurr1 و یا در حضور GDNF، مقاومت بیشتری در برابر التهاب عصبی و توکسین6-OHDA نشان میدهند. همچنین GDNF و Nurr1 با هم اثر سینرژیک داشته و مقاومت بیشتری را به سلولهای دوپامینساز عطا میکنند.نتیجهگیری: فاکتورهایNurr1 و GDNF به تنهایی و نیز بهصورت توام و سینرژیک، اثر حفاظتی بر نورونهای دوپامینساز در مقابل عوامل التهابی و توکسین 6-OHDA دارند.
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه جداسازی سلولهای میکروگلیا از مغز نوزاد موش صحرائی، فعال کردن آنها با لیپوپلیساکارید (LPS) و بررسی اثر فاکتورهای التهابی تولیدی توسط سلولهای مزبور، روی سلولهای نورونی دوپامینساز میباشد.مواد و روشها: سلولهای مخلوط گلیال از مغز نوزادان موش صحرایی 1 تا 3 روزه، تهیه و سپس سلولهای میکروگلیا ...
بیشتر
هدف: هدف از این مطالعه جداسازی سلولهای میکروگلیا از مغز نوزاد موش صحرائی، فعال کردن آنها با لیپوپلیساکارید (LPS) و بررسی اثر فاکتورهای التهابی تولیدی توسط سلولهای مزبور، روی سلولهای نورونی دوپامینساز میباشد.مواد و روشها: سلولهای مخلوط گلیال از مغز نوزادان موش صحرایی 1 تا 3 روزه، تهیه و سپس سلولهای میکروگلیا از آنها جدا شدند. پس از تیمار میکروگلیا با LPS محیط مشروط آنها جمعآوری شد. سلولهای نورونی دوپامینساز رده SH-SY5Yدر پلیتهای 96 خانهای کشت داده شدند تا با محیط مشروط مزبور تیمار گردند. میزان بقا و مرگ نورونها با تستهای MTT و آپوپتوزیس ارزیابی شد و دادهها آنالیز آماری شدند.نتایج: سلولهای مخلوط گلیال پس از گذشت 10 الی 13 روز شامل مخلوطی از سه نوع سلول آستروگلیا، الیگودندروسیت و میکروگلیا بودند. میکروگلیاها بهصورت شناور و نیمه چسبیده در سطح قرار داشتند. این سلولها 24 ساعت پس از جداسازی و انتقال به ظرف جدید، فرمی دوکی و منشعب به خود گرفتند. در این زمان سلولهای مزبور با LPS تیمار شدند تا فعال شوند. فعالسازی آنها با این ماده، از طریق تغییر مورفولوژیک سلولها از فرم دوکی به آمیبی، مشاهده افزایش تولید NO با کمک تست گریس و القای بیان ژنهای التهابی (TNF-α , iNOS) به اثبات رسید. همچنین تیمار سلولهای نورونی دوپامینساز SH-SY5Yبا محیط مشروط میکروگلیای فعال شده، منجر به آپوپتوزیس و نکروزیس شد.نتیجهگیری: فعالسازی میکروگلیا با LPS منجر به بیان و ترشح فاکتورهای التهابی میشود. میزان زیاد فاکتورهای مزبور با ایجاد التهاب عصبی، منجر به مرگ آپوپتوتیک و نکروتیک سلولهای دوپامینساز میشود.