اسحاق مروتی؛ طیبه محمدی؛ مهرداد پویانمهر؛ لیلا سلطانی
چکیده
هدف: سلول درمانی با استفاده از سلولهای بنیادی مزانشیمی (MSCs) می تواند ابزاری امیدوار کننده به عنوان طب بازساختی باشد. یکی از غنی ترین منابع سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان جنین است. سیلیمارین دارای فعالیت های آنتی اکسیدانی و ضد التهابی قوی با تأثیر مثبت بر تکثیر برخی از سلول ها و همچنین خاصیت ضد پوکی استخوان است. این مطالعه با ...
بیشتر
هدف: سلول درمانی با استفاده از سلولهای بنیادی مزانشیمی (MSCs) می تواند ابزاری امیدوار کننده به عنوان طب بازساختی باشد. یکی از غنی ترین منابع سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان جنین است. سیلیمارین دارای فعالیت های آنتی اکسیدانی و ضد التهابی قوی با تأثیر مثبت بر تکثیر برخی از سلول ها و همچنین خاصیت ضد پوکی استخوان است. این مطالعه با هدف نشان دادن اثر سیلیمارین بر تمایز سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان جنین گوسفند به رده استئوژنیک انجام شد. مواد و روشها: سلولهای بنیادی مزانشیمی از مغز استخوان جنین گوسفند جدا شدند. آزمون MTT جهت بررسی سمیت سلولی سیلیمارین روی سلولها درغلظت های مختلف در زمانهای 24 و 72 ساعت انجام شد. سپس، سلولها در یکی از 8 گروه 1: شاهد منفی؛ 2: تیمار شده با 10 میکرومول بر لیتر سیلیمارین در محیط معمول، 3: تیمار شده با 20 میکرومول بر لیتر سیلیمارین در محیط معمول، 4: تیمار شده با 100 میکرومول بر لیتر استرادیول در محیط معمول، 5: شاهد مثبت، 6: تیمار شده با 10 میکرومول بر لیتر سیلیمارین در محیط تمایزی، 7: تیمار شده با 20 میکرومول بر لیتر سیلیمارین در محیط تمایزی، 8: تیمار شده با 100 میکرومول بر لیتر در محیط تمایزی، بهمدت 21 روز کشت شدند.جهت تعیین تمایز استئوژنیک سلولها، با استفاده از رنگ آمیزی آلیزارین رد رسوب یون هیدروکسی آپاتیت بررسی شد و همچنین میزان ترشح آنزیم ALP در گروه های مورد مطالعه اندازه گیری شد. نتایج: مقایسه میانگین جذب نوری سلولها در غلظتهای مختلف بین زمانهای 24 و 72 ساعت پس از تیمار نشان داد که میانگین جذب نوری سلولها در غلظت صفر سیلیمارین، 72 ساعت پس از تیمار نسبت به زمان 24 ساعت پس از تیمار کاهش نشان داد(05/0P<) اما در سایر غلظتها تفاوت معنی دار مشاهده نشد(05/0P>). بررسی میزان ترشح آنزیم ALP ، 21 روز پس از تیمار در گروههای مورد مطالعه نشان داد که در مجموع بیشترین میزان ترشح آنزیم در گروه 8 بود (05/0P≤). کمترین میزان ترشح آنزیم در گروه 1 (کنترل منفی) و پس از آن به ترتیب در گروه 2 و گروه 3 مشاهد شد(05/0P<). بین گروههای 4، 5 و 6 تفاوت معنی دار مشاهده نشد(P>0.05). بر اساس نتایج حاصل از رنگ آمیزی آلیزارین رد، رسوب املاح کلسیم در تمام گروههای مربوط به محیط کشت تمایزی مشاهده شد که به ترتیب در گروههای 8، 7، 6 و 5 افزایش یافت. در گروههای کشت شده در محیط معمول، در گروه 1 رسوبی مشاهده نشد و میزان رسوب به ترتیب در گروههای 2، 3 و 4 افزایش نشان داد. در مجموع میزان رسوب در گروههای محیط تمایزی بیشتر از محیط معمول بود. نتیجه گیری: سیلیمارین در غلظتهای مورد بررسی روی سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان جنین گوسفند، اثر سمیت ندارد و همچنین در غلظتهای مورد بررسی باعث افزایش تمایز سلولها به رده ی استخوانساز می شود که این افزایش وابسته به غلظت است. از این رو، به نظر می رسد با مطالعات بیشتر و شناسایی مسیرهای مولکولی اثر گذاری سیلیمارین، میتوان از آن در سلول درمانی جهت ترمیم ضایعات استخوانی استفاده کرد.
جواد بهارآرا؛ الهه امینی؛ فریده نامور؛ مژگان سلطانی
چکیده
هدف :خیار دریایی بهدلیل دارا بودن ترکیبات بیواکتیو مانند کندروئیتین سولفات در درمان بیماریهای استخوانی مورد توجه است. در زمینه بهکارگیری سلولهای بنیادی مزانشیمی در ترمیم آسیبهای استخوانی در سالهای اخیر پیشرفتهای خوبی انجام شده است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تمایز استئوژنیک و آدیپوژنیک عصاره الکلی خیار ...
بیشتر
هدف :خیار دریایی بهدلیل دارا بودن ترکیبات بیواکتیو مانند کندروئیتین سولفات در درمان بیماریهای استخوانی مورد توجه است. در زمینه بهکارگیری سلولهای بنیادی مزانشیمی در ترمیم آسیبهای استخوانی در سالهای اخیر پیشرفتهای خوبی انجام شده است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تمایز استئوژنیک و آدیپوژنیک عصاره الکلی خیار دریایی گونه خلیج فارس روی سلولهای بنیادی مغز استخوان موش صحرایی نر نژاد ویستار صورت گرفت. مواد و روشها: در این تحقیق تجربی آزمایشگاهی، سلولهای بنیادی مغزاستخوان موش صحرایی نر توسط فلاشینگ جداسازی و توسط ایمنوسیتوشیمی تایید گردیدند. سلولها در 9 گروه تجربی با دوزهای مختلف عصاره الکلی خیار دریایی 5/3، 25/6، 5/12، 25، 50، 100، 200، 400 و 800 میکروگرم بر میلی لیتر تیمار شده و با روش MTT سیتوتوکسیسیته عصاره مشخص گردید. 21 روز بعد، تمایز اوستئوژنیک و آدیپوژنیک توسط رنگآمیزی آلیزارین رد، اویل رد و کیت آلکالین فسفاتاز بررسی شد. داده های کمی توسط نرم افزار SPSS، آزمون ANOVA در سطح 05/0 p <تحلیل شدند. نتایج: دوز مناسب برای تیمار سلولهای بنیادی غلظتهای کمتر از 50 میکروگرم بر میلیلیتر تعیین شد. رنگآمیزی اویل رد نشان داد خیار دریایی قابلیت تمایز سلولهای بنیادی به دودمان آدیپوژنیک ندارد. رنگآمیزی آلیزارین رد و فعالیت آلکالین فسفاتاز نشان دادند دوز 25 میکروگرم بر میلیلیتر عصاره الکلی خیار دریایی موثرترین دوز تمایز سلولهای بنیادی به دودمان استئوژنیک است. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش بیانگر پتانسیل تمایزی اوستئوژنیک عصاره خیار دریایی خلیج فارس بر سلولهای مزانشیمی مغز استخوان موش صحرایی میباشد.
چکیده
هدف: در این مطالعه تاثیر یکی از مشتقات خانواده کرومنها (3-BMPC) در القا تمایز و آپوپتوزیس در سلولهای لوسمی NB4 به عنوان مدل لوسمی پرومیلوسیتی حاد (Acute promyelocytic leukemia: APL) بررسی شده است. مواد و روشها: اثر سمی (cytotoxic) 3-BMPC بر روی سلولهای لوسمیک NB4 از طریق شمارش سلولی بهوسیله هموسایتومتر بررسی شد و زنده بودن سلول با استفاده از آزمون ...
بیشتر
هدف: در این مطالعه تاثیر یکی از مشتقات خانواده کرومنها (3-BMPC) در القا تمایز و آپوپتوزیس در سلولهای لوسمی NB4 به عنوان مدل لوسمی پرومیلوسیتی حاد (Acute promyelocytic leukemia: APL) بررسی شده است. مواد و روشها: اثر سمی (cytotoxic) 3-BMPC بر روی سلولهای لوسمیک NB4 از طریق شمارش سلولی بهوسیله هموسایتومتر بررسی شد و زنده بودن سلول با استفاده از آزمون دفع رنگ تریپان بلو مورد مطالعه قرار گرفت. جهت بررسی تمایز از رنگآمیزی رایت گیمسا و فعالیت فاگوسیتوز (بیگانه خواری) سلولهای تمایز یافته و برای بررسی آپوپتوزیس از رنگآمیزی سلولها با هوخست 33258 و مشاهده با میکروسکوپ فلورسنس و آزمون قطعه قطعه شدن DNA استفاده گردید. نتایج: رده سلولی لوسمی NB4 انسانی پس از کشت، تحت تاثیر دارو در غلظتهای مشخص (1تا 12 نانومولار) و فاصلههای زمانی مختلف (24 تا 72 ساعت) قرار گرفت. مطالعه حاضر نشان داد که این ترکیب سبب مهار رشد وابسته به زمان و غلظت می گردد. IC50 این ترکیب بعد از 72 ساعت 3 نانومولار محاسبه گردید. نتایج نشان داد که بعد از 48 ساعت از تیمار سلولها با غلظتهای پایین (3 نانو مولار) از 3-BMPC، سلولهای NB4 به سمت ماکروفاژ/ مونوسیت تمایز یافتند. نتایج حاصل از رنگ آمیزی سلولها با هوخست 33258 نیز نشان داد که بعد از 72 ساعت از تیمار سلولها با غلظت IC50 ترکیب، آپوپتوزیس در سلولها القا شد. نتیجه گیری: با توجه به اثر این ترکیب در القای تمایز و آپوپتوزیس، این ترکیب میتواند در کنار سایر ترکیبات دارویی به عنوان کاندیدای مناسبی برای درمان سرطان خون معرفی شود
چکیده
هدف: هدف این مطالعه مقایسه خصوصیات مورفولوژیک و بیوشیمیایی سلولهای مزانشیم و استئوبلاست در محیط آزمایشگاهی میباشد.مواد و روشها: بعد از استخراج سلولهای مزانشیم مغز استخوان رت و کشت آنها تا پاساژ سوم، این سلولها در محیط کشت حاوی ترکیبات تمایزی شامل بتا گلیسرول فسفات، دگزامتازون و آسکوربیک اسید به مدت 21 روز کشت شد. سپس ...
بیشتر
هدف: هدف این مطالعه مقایسه خصوصیات مورفولوژیک و بیوشیمیایی سلولهای مزانشیم و استئوبلاست در محیط آزمایشگاهی میباشد.مواد و روشها: بعد از استخراج سلولهای مزانشیم مغز استخوان رت و کشت آنها تا پاساژ سوم، این سلولها در محیط کشت حاوی ترکیبات تمایزی شامل بتا گلیسرول فسفات، دگزامتازون و آسکوربیک اسید به مدت 21 روز کشت شد. سپس مورفولوژی سلول های مزانشیم و تمایز یافته توسط هوخست و آکریدین اورنژ بررسی گردید. همچنین میزان رسوب ماتریکس، میزان کلسیم، فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز در سلولهای تمایزی و مزانشیم و فعالیت متابولیک سلول های تمایز یافته توسط روش MTT بررسی شد.نتایج: بررسیهای مورفولوژیک تغییراتی از قبیل تغییر موقعیت هسته و گرد شدن سیتوپلاسم در سلولهای تمایز یافته را در مقایسه با سلولهای مزانشیم نشان داد. همچنین معدنی شدن ماتریکس از روز دهم شروع و در روز 21 به بیشترین میزان خود رسید. در سلولهای تمایز یافته از روز دهم میزان کلسیم داخل سلولی به صورت معنی داری (05/0p <) افزایش یافت ولی فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز کاهش معنیدار (05/0p <) نشان داد. افزایش معنیدار (05/0p <) فعالیت متابولیک سلول های تمایز یافته نیز در طی مراحل تمایز مشاهده شد.نتیجه گیری: علاوه بر تفاوتهای مورفولوژیک، میزان کلسیم، فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز و فعالیت متابولیک سلولهای مزانشیم و استئوبلاست، با یکدیگر متقاوت هستند. لذا می توان برای تشخیص تمایز آزمایشگاهی سلولهای بنیادی مزانیشیم مغز استخوان به استئوبلاست، علاوه بر رنگ آمیزی آلیزارین از فاکتورهای ذکر شده در این پژوهش نیز استفاده کرد.
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش بررسی بر هم کنش و رفتارهای سلولی بافت بلاستما در مجاورت داربست آئورتی بود.مواد و روشها: در این تحقیق آئورت گاو به عنوان داربست استفاده شد. ابتدا سلول ها و کلاژن بافت آئورت با استفاده از محلول برمید سیانوژن و فرمیک اسید حذف گردید تا داربستی بسیار متخلخل به دست آید. سپس داربست های تهیه شده درون حلقههایی از ...
بیشتر
هدف: هدف از این پژوهش بررسی بر هم کنش و رفتارهای سلولی بافت بلاستما در مجاورت داربست آئورتی بود.مواد و روشها: در این تحقیق آئورت گاو به عنوان داربست استفاده شد. ابتدا سلول ها و کلاژن بافت آئورت با استفاده از محلول برمید سیانوژن و فرمیک اسید حذف گردید تا داربستی بسیار متخلخل به دست آید. سپس داربست های تهیه شده درون حلقههایی از بافت بلاستمایی که تجمعی از سلولهای تمایز نیافته با قابلیت تقسیم و تمایز سلولی مشابه با سلولهای بنیادی جنینی میباشند، قرار داده شده و در محیط کشت به مدت 40 روز نگهداری شدند. سپس ارتباط بین بافت بلاستما و داربست الاستیک به فاصله هر 10 روز مورد بررسی قرار گرفت.نتایج: مطالعات میکروسکوپی در مورد بلاستما و داربست همراه آن در روزهای مختلف کشت، علاوه بر تایید حذف سلولها و رشتههای کلاژن، نفوذ تدریجی سلولهای بلاستمایی به داخل داربست الاستیک و تغییراتی از قبیل رگزایی، شکلگیری بافت همبند و تمایز احتمالی سلولهای بلاستمایی به فیبروبلاست و میوسیت در اثر القاء داربست الاستیک را نشان داد.نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که امکان تهیه یک داربست طبیعی الاستیک از آئورت به وسیله تیمار با برمید سیانوژن وجود دارد. از طرف دیگر، این داربست میتواند دارای اثر القایی بر رفتارهای سلولی از قبیل مهاجرت، چسبندگی، تقسیم و احتمالا تمایز باشد. هرچند مطالعات بیشتری برای اثبات هویت سلولها و سایر ویژگیهای این داربست و همچنین امکان استفاده از آن در روشهای مهندسی بافت عروقی مورد نیاز است.