حمیرا حاتمی نعمتی؛ حاتم احمدی؛ رضا شهبازی ایلخچی؛ حافظ حسینی
چکیده
هدف: بوپرهنورفین بهعنوان مشتقات الکالوئیدی مورفینی در درمان وابستگی به اوپیوئیدها اثربخش است. گزارشهای متعددی در مورد اثرات مفید و غیرمفید بوپرهنورفین در مطالعات قبلی آمده است.مواد و روشها: تغییرات در ببان ژنهای اختصاصی پروتئین کیناز B (AKT)، آنزیم گلیکوژن سنتاز کیناز 3 (GSK3)، فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) و ...
بیشتر
هدف: بوپرهنورفین بهعنوان مشتقات الکالوئیدی مورفینی در درمان وابستگی به اوپیوئیدها اثربخش است. گزارشهای متعددی در مورد اثرات مفید و غیرمفید بوپرهنورفین در مطالعات قبلی آمده است.مواد و روشها: تغییرات در ببان ژنهای اختصاصی پروتئین کیناز B (AKT)، آنزیم گلیکوژن سنتاز کیناز 3 (GSK3)، فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) و پروتئین اتصالی عنصر پاسخی CAMP (CREB)، در نتیجه تزریق درون صفاقی دوزهای 10 و 6 میلیگرم بر کیلوگرم بوپرهنورفین در طی دورهی 14 روزه در قطعهی کمری نخاع موشهای صحرایی نر بررسی شده است.نتایج: تزریق درون صفاقی دوز 10 میلیگرم بر کیلوگرم بوپرهنورفین در طی دوره 14 روزه، موجب افزایش بیان ژنهای AKT و CREB در قطعهی کمری نخاع موشهای صحرایی نر شد(05/0>p)، در صورتیکه دوزهای اعمال شده این دارو، تغییری معنیدار در بیان ژنهای GSK3 وBDNF در این ناحیه ایجاد نکرد.نتیجهگیری: با بررسی نتایج حاصل از این مطالعه با مکانیسمهای پیشنهادی ارائه شده توسط محققین قبلی، احتمال میرود که تجویز دوز بالای بوپرهنورفین در دورهی 14 روزه، از مسیر سیگنالینگ PI3/Akt/CREB/BDNF، موجب افزایش بیان ژنهای AKT و CREB در قطعهی کمری نخاع موش صحرایی شده و از افزایش بیان ژن نامطلوب GSK3 جلوگیری کرده است. همچنین دوزهای بهکار رفته دارو قادر بهتغییر در بیان ژن BDNF نشد.
چکیده
هدف: هدف از این تحقیق بررسی نقش کلیت کننده های کلسیم بر مهار اپوپتوزیس نورون های حرکتی قطعات کشت شده نخاع موش بالغ بود.مواد و روش ها: ناحیه سینهای نخاع موش بالغ توسط دستگاه قطعه کننده بافت به قطعات 400 میکرونی بریده و به چهار گروه تقسیم شدند: 1- قطعات لحظه زمانی صفر 2- قطعات کنترل 3- قطعات تیمار با اتیلن دی آمین تترا استیک اسید (EDTA) 4- قطعات ...
بیشتر
هدف: هدف از این تحقیق بررسی نقش کلیت کننده های کلسیم بر مهار اپوپتوزیس نورون های حرکتی قطعات کشت شده نخاع موش بالغ بود.مواد و روش ها: ناحیه سینهای نخاع موش بالغ توسط دستگاه قطعه کننده بافت به قطعات 400 میکرونی بریده و به چهار گروه تقسیم شدند: 1- قطعات لحظه زمانی صفر 2- قطعات کنترل 3- قطعات تیمار با اتیلن دی آمین تترا استیک اسید (EDTA) 4- قطعات تیمار با اتیلن گلیکول تترا استیک اسید (EGTA). قطعات کنترل و تیمار به مدت 6 ساعت در محیط کشت انکوبه شدند. سنجش MTT [3-(4,5-dimethylthiazol-2-yl)-2,5-diphenyltetrazolium bromide] جهت ارزیابی قابلیت حیات قطعات نخاع مورد استفاده قرار گرفت. جهت مطالعه مورفولوژیکی نورونهای حرکتی از رنگ آمیزی پروپیدیوم آیوداید و هوخست 33342 استفاده شد. دادهها با روش آنالیز واریانس یکطرفه و تست Tukey مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت و تفاوت میانگینها در سطح p نتایج: نورون های حرکتی قطعات کشت شده نخاع پس از 6 ساعت نشانه های مورفولوژیک اپوپتوزیس را نشان دادند. کاربرد جداگانه کلیت کننده های کلسیمی (EDTA و EGTA) نه تنها توانست قابلیت حیات قطعات کشت شده به مدت 6 ساعت را افزایش دهد بلکه توانست مرگ سلولی اپوپتوزیس را در نورون های حرکتی این قطعات مهار و همچنین درصد تعداد نورون های حرکتی زنده را افزایش دهد.نتیجه گیری: از آنجا که کاربرد کلیت کننده های کلسیمی درمحیط کشت قطعات نخاع توانست قابلیت حیات این قطعات را افزایش، نشانه های اپوپتوزیس را در نورون های حرکتی مهار و درصد تعداد نورون های حرکتی زنده را در این قطعات افزایش دهند، بیانگر آن است که افزایش کلسیم داخل سلولی احتمالا یکی از دلایل اپوپتوزیس نورون های حرکتی در قطعات کشت شده نخاع می باشد.